تورات و انجيل - عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم - نسخه متنی

شادی نفیسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تورات و انجيل

قرآن از سرگذشت امت هاى پيشين سخن مى گويد، از بنى اسرائيل، از قوم نوح و عاد و ثمود، از حضرت آدم و
ابراهيم و مسيح و از پيامبران واقوامى كه نام آنها پيش از اين درتورات و انجيل برده شده بود. اجمال
قرآن در تعريف اين داستان ها همراه با تفصيل تورات و انجيل درباره آنها، از همان اولين سال هاى
خلافت، پس از پيامبر اكرم اين دو كتاب را منبعى براى تبيين داستان هاى قرآن قرار داد؛ اما درآميختگى
با اساطير و افسانه ها در كنار دگرگونى و تحريفى كه بدان آسيب رسانده، صلاحيت آن دو را براى تبيين
داستان هاى قرآن، مورد سؤال قرار داده است.

مفسران دراين خصوص، مواضع متفاوتى اتخاذ كردند. برخى
كلاً استفاده از آنها را تحريم كردند تا مبادا به خطا روند. و برخى بى توجه به لغزشگاه هاى آنها، به
آنها استناد كردند. و عده اى روشى ديگر را درپيش گرفتند.

علامه در تفسير برخى داستان هاى قرآن، به گفته هاى تورات و انجيل هم اشاره مى كند و اگرچه به نقد و
بررسيِ آنها مى پردازد، اما به طوركلى آنها را غيرمعتبر نمى شمارد و در مواردى نيز بدانها استناد مى
كند. ايشان به وجه تسميه يعقوب در تورات اشاره كرده، نظر قرآن را در اين باره، معنادارتر مى
شمارد.(68) درباره علت ناميدن حضرت عيسى به مسيح، آيات قرآن توضيحى نمى دهد. علامه با نقل اقوال يهود
در اين باره، درواقع به نظر آنان استناد مى كند.(69)

ايشان داستان اصحاب كهف را به نقل از مسيحيان مى
آورد(70) و به وجوه اختلاف در داستان حضرت نوح بين حكايت قرآن و تورات اشاره مى كند.(71) و داستان حضرت
سليمان در عهد عتيق را نقد مى نمايد(72) و در داستان يأجوج و مأجوج، از گفتار تورات در اين باره
استفاده مى كند:

و نيز ذكر يأجوج و مأجوج در مواضعى از كتب عهد عتيق تورات آمده. پس از نقل مطالبى از
آن، نتيجه مى گيرد كه از اين قسمت كه نقل شد استفاده مى شود كه يأجوج و مأجوج، امتى يا امت هايى بزرگ
بوده اند و در شمال آسيا از معموره آن روز زمين مى زيسته اند ومردمانى جنگجو و معروف به جن گ وغارت
بوده اند(.(73)

هدف قرآن از پرداختن به سرگذشت پيشينيان

قرآن از بازگوييِ سرگذشت پيشينيان چه هدفى را دنبال مى كند؟

علامه اين سؤال را چنين پاسخ مى دهد:

... قرآن به عنوان يك كتاب تاريخ نازل نشده كه سرگذشت مردم را، از نيك و بد، براى ما باز گويد، بلكه
قرآن كتاب هدايت است و موجبات سعادت؛ و حق صريح را براى مردم تشريح و بيان مى كند تا بدان عمل كنند و
در زندگيِ دنيا و آخرتشان سعادتمند گردند.

و گاهى هم به گوشه اى از داستان هاى انبيا و امم اشاره مى
كند تا سنت خدا را در بين بندگان خود روشن سازد و كسانى كه مشمول عنايت الهى شده و توفيق كرامت او را
يافته اند، از آن پند گيرند و براى ديگران نيز اتمام حجت شود.(74)

و در جاى ديگر مى آورد:

بايد درنظر داشت كه قرآن كتاب تاريخ نيست و منظورش از نقل داستان ها بيان و ضبط تاريخ نمى باشد ... از
اين رو هيچ داستانى را با همه خصوصيات نقل نمى كند ودر هر مورد، نكات مخصوصى راكه بايد مورد دقت و
توجه قرار گيرند و از آنها پند و اندرز گرفته شود، گوشزد مى كند ... اين نكته در تمام داستان هايى كه
قرآن نقل مى كند صادق است كه از جهات و خصوصيات قصص، تنها آن را كه مشتمل برپند و يا حكمت يا روش الهى
در مورد ملل پيشين است، ذكر مى كند.(75)

با اين نگرش، علامه جايگاه داستان ها را در اين كتاب هدايت تبيين مى كند و مقصود از اشاره به هريك را
توضيح مى دهد.

ايشان درمقدمه سوره الذاريات درباره هدف از نقل قصص در اين سوره مى نويسد:

دعوت پيامبر اسلام همواره لبه تيزش به سوى وثنيت بود ... و اين دعوتش از دو طريق بود: يكى از راه بشارت
و نويد و يكى از راه انذار و تهديد، كه مخصوصاً بر اين انذار بيش تر تكيه داشت. و انذارش به دو چيز بود:

يكى عذاب دنيا كه اقوام و ملل گذشته را به جرم تكذيب منقرض ساخت. يكى هم عذاب آخرتى ... به همين منظور،
وقتى رشته كلام به احتجاج بر مسئله معاد مى كشد، بر مسئله توحيد احتجاج مى كند، آيات بيرونى ... و آيات
درونى را به رخ مى كشد و عذاب هايى را كه با آنها امت هاى گذشته را به دنبال دعوت به توحيد، عقوبت كرد،
چون دعوت انبيا را نپذيرفتند و نبوتشان را تكذيب كردند، ذكر مى كند ....(76)

و در مقدمه سوره كهف آورده:

اين سوره متضمن دعوت به سوى اعتقاد حق و عمل صالح و تهديد و تطميع است ... درعين حال با تأكيد، از
خداوند نفى ولد شده است ... و بعيد نيست اگر كسى بگويد كه غرض از نزول اين سوره، بيان سه داستان عجيب
است كه در قرآن كريم جز دراين سوره ذكر نشده:

/ 249