داستان جنگ بدر - عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم - نسخه متنی

شادی نفیسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

او در تفسير اين آيات، همچون موارد ديگر، از حد ظاهر آيات خارج نمى شود و چيزى هم بر گفته قرآن نمى
افزايد و از آن جا كه قرآن درباره فردى كه اين اتفاق براى او رخ داده و جاى وقوع آن، سخنى نگفته، او
نيز به همين گفتار قرآن اكتفا كرده، به توضيح اين مبهمات نمى پردازد.(82)

داستان جنگ بدر

خداوند در سوره انفال، از واقعه بدر و از آن چه در اين جنگ روى داده است، سخن مى گويد:

اذ تستغيثون
ربكم فستجاب لكم أنى ممدكم بألف من الملائكة مردفين اذ يوحى ربك الى الملائكة أنى معكم فثبتوا الذين
آمنوا، سألقى فى قلوب الذين كفروا الرعب، فاضربوا فوق الاعناق واضربوا منهم كل بنان ....(83)



سيد قطب، اين را واقعه بزرگ مى خواند كه از همراهيِ خداوند با ملائكه و مشارك ملائكه با گروه
مسلمانان، در صحنه نبرد حكايت مى كند. و سؤال از چگونگيِ مشاركت ملائكه در آن و يا اين كه چند نفر را
كشته اند و چگونه كشته اند را جايز نمى داند؛ زيرا ما از ملائكه و ماهيت آنها و اين كه چگونه چنين
كرده اند و چگونه در جنگ شركت داشته اند، چيزى نمى دانيم، جز آن مقدار كه خداوند ما را از آن مطلع
ساخته است.

او بحث تفصيلى از چگونگيِ اين امر را مهم نمى شمارد و بر فِرَق كلاميِ اسلامى كه به آن
پرداخته اند، خرده مى گيرد و درنگ در برابر حقيقتِ عظيم همراهيِ خداوند با ملائكه ومشاركت ملائكه با
گروه مسلمانان را بسى نيكوتر و پرثمرتر مى خواند.(84)

داستان مسخ

قرآن به اين عذاب، چنين اشاره مى كند:

ولقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم: كونوا قردة
خاسئين.(85)

سيد قطب توضيح كوتاهى درباره داستان و اين كه آنان به علت بى ارادگى به مقام بهيميّت تنزل
كردند، ارائه مى دهد و مى افزايد:

ضرورتى ندارد كه بدن هاى آنها به ميمون تبديل شده باشد، بلكه مى
توان گفت كه روح و فكرشان به ميمون تبديل شده بود. آن چه در فكر و ذهن مى گذرد، تأثيرى عميق بر چهره مى
گذارد و در آن منعكس مى گردد.(86)

او على رغم اين سخنان، در تفسير اين واقعه، در سوره اعراف(87) به صراحت،
اين تبديل را يك تبديل جسمانى مى خواند و مى پرسد:

... اما چگونه به ميمون تبديل شدند؟

چه بر آنها رفت پس از آن كه به ميمون تبديل شدند؟

آيا آنها همچون
ديگرموجوداتى كه از جنس خود خارج شده اند، منقرض گشتند؟

يا توالد و تناسل كرده، ميمون باقى ماندند؟

و ديگر مسائلى كه روايات تفسيرى درباره آن بسيار است. اما قرآن در اين باره ساكت است و از رسول خدا
نيز دراين باره مطلبى در دست نيست.

پس ما را به وارد شدن به آن، نيازى نمى باشد.(88)

عذاب هاى فرعون

خداوند در سوره اعراف، از سرگذشت و معجزات حضرت موسى و درخواستش از فرعون مبنى بر همراه ساختن بنى
اسرائيل با وى سخن مى گويد، اما آنها با وجود آشكار شدن صدق سخن حضرت موسى و غلبه معجزه اش بر سحر
ساحران، او را انكار كردند و از پذيرفتن درخواستش سر باز زدند. آن گاه خداوند، آنها را به بلايايى
مبتلا ساخت تا متذكر گردند كه اولين آنها قحطيِ شديد بود و سپس:

فارسلناعليهم الطوفان والجراد
والقمل والضفادع والدم(89).

سيد قطب درتوضيح اين عذاب ها مى گويد:

اين آيات چگونه واقع شدند؟

از آن جا كه ما فراتر از نص قرآن، چيزى نداريم و در احاديث مرفوعه به رسول
خدا صلوات اللّه عليه وآله نيز چيزى در اين باره نيست، بنابر روشى كه دراين تفسير پيش گرفته ايم، در
چنين مواقعى، درحد نصوص قرآن توقف مى كنيم.

او هيچ توضيحى درباره اين عذاب هاى الهى نمى دهد. تنها به اهل جاهليت جديد، خرده مى گيرد كه آن گاه كه
آفات محصولاتشان را فرا مى گيرد، به سوى خدا متوجه نمى گردند و اگر صاحبان مزارع و كشاورزان، دست خدا
را در اين بلا حس كنند و به درگاه خداوند دست به دعا بردارند تا اين بلا را از آنها دفع نمايد، اين
افراد و پيروان كاذب علم، آنها را به باد انتقاد و تمسخر گرفته، غيب را خرافه و اين وقايع را امورى
تصادفى و گذرا مى خوانند.(90)


/ 249