هدف قرآن - عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم - نسخه متنی

شادی نفیسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چگونه مى توان اين پريشانى را در ذهنيت و نگرش سيد توضيح داد؟

چه چيز موجب شده تا او اين گونه سخن
بگويد، در جايى با اطمينان و در جايى با بى اعتمادى، در جايى نهى كند و در جايى عملاً تطبيق دهد؟

پيش
از اين، در مسئله عقل، به نگرانيِ سيد از مغرور شدن به عقل و توانايى هاى آن و از هم سنگ قرار دادن آن
با وحى، كه در نهايت به كنار گذاشتن وحى مى انجامد، اشاره كرديم. همين نگرانى را نيز در مسئله علم از
او مى بينيم كه شايد بتواند تفسيرگرِ ناهمگونيِ برخورد او باشد.

اول آن كه او بر اين باور است كه تطبيق آيات قرآن با مطالب علمى، چه نظريه و چه حقيقت، خطايى روش
شناختى است.(86)

دوم آن كه اين امر، بر سه مبنا استوار است كه هر سه آنها از شأن قرآن كريم به دور است:

نخست، مبتنى بر احساس حقارت باطنى است كه برخى از مردم گمان مى كنند علم فرمان فرما است و قرآن تابع.

بر مبناى همين نگرش نيز مى كوشند تا قرآن را تثبيت كنند و از علم براى اثبات آن، استدلال بياورند ....

دوم، بدفهميِ ماهيت و وظيفه قرآن است .... سوم، تأويل مستمر نصوص قرآنى، همراه با تكلف است تا اين نصوص
را بر فرضيه ها و نظريه هايى كه تثبيت نشده اند و هر از چندى تجديد مى شوند، حمل كنند ....(87)

درواقع او از اين كه قرآن تابع باشد و علم مهيمن و از اين كه يافته هاى علمى، هر روز تغيير كند و به
تبع آن، قرآن نيز ثبات و جاودانگيِ خود را از دست بدهد، نگران است.

بنابر همين اعتقاد نيز در ايمان
كسى كه به چنين امرى مبادرت ورزد، شك مى كند و مى گويد كه بايد بدانيم كسى كه گمان مى كند كه با تطبيق
قرآن بر علم، به قرآن و عقيده خدمت مى كند و ايمان را استوار مى گرداند، دچار احساس خود كم بينى و
حقارت است. ايمانى كه انتظار سخن علم را بكشد تا آن را تثبيت نمايد، ايمانى است كه بايد در آن تجديد
نظر كرد.(88)

اما آيا واقعاً چنين است؟

بايد گفت كه ما مى توانيم از يافته هاى علمى، در تفسير قرآن بهره بگيريم،
بدون آن كه هيچ يك از سه مبناى مذكور را داشته باشيم. عمل خود سيد، كه نمونه هايى از آن را شاهد بوديم،
بهترين گواه بر اين امر است.

هدف قرآن

آيا قرآن كتاب علم است؟

اگر نيست، كه واقعاً هم نيست، پس با چه هدفى از طبيعت سخن مى گويد؟
از نظر مفسر فى ظلال القرآن، قرآن كتاب علم نيست، همان گونه كه كتاب حكومت و اقتصاد و فقه نيست.(89)

قرآن كتاب حركت، زندگى و سازندگى است:

اين دين، عقيده اى را ارائه مى دهد كه برانگيزاننده، شتاب دهنده، زندگى بخش، بيدارى آفرين و رفعت
بار است. به محض آن كه در قلب و عقل جاى گرفت، فرد را براى تحقق بخشيدن به اهداف عملى اش به حركت وامى
دارد. مرده دلان را بيدار مى سازد تا به جنبش درآيند، حركت كنند و آگاه گردند.(90)

حوزه فعاليت آن نيز عبارت است از انسان، انديشه، اعتقاد، مشاعر، تصورات، سلوك، اعمال و روابط و
وابستگى هايش.(91) بنابراين، هدف قرآن بسى بالاتر از معلومات جزئيِ علم است و پرداختن به آن، نقشى در
برآوردن هدفش ندارد.

قرآن حوزه اين معلومات جزئى نيست و نيامده است تا كتاب نجوم و شيمى و طب و ديگر
علوم تجربى باشد.(92) قرآن راه زندگى است و نيز بى آن كه وارد جزئيات و تفصيلات علميِ محض شود، عقل را
قوام مى بخشد تا در محدوده آن عمل كند و راه بپيمايد.(93) سيد قطب تصريح مى كند كه قرآن، جز در موارد
نادر، متعرض حقايق علمى نشده است.(94)

اكنون اين پرسش به ذهن مى رسد كه اگر چنين است، پس چرا قرآن كريم در آيات متعددى از طبيعت و پديده هاى
آن و قوانين حاكم بر آن سخن مى گويد؟

سيد قطب چنين پاسخ مى دهد:

قرآن به تناسب هدف و مخاطبينش از طبيعت سخن گفته است.

از طبيعت سخن گفته تا
بر غايت، حكمت، هدف و نظم در آفرينش استدلال كند و بگويد كه اين هستى، به خودى خود، از يك سو بر وجود
آفريننده اش دلالت دارد، و از سوى ديگر بر قانونى كه به ما غايت، حكمت و قصدى را كه ملازمش است مى
شناساند.

بنابراين، اين آگاهى ها از آن جهت كه جايگاه انسان را درهستى و نسبت به خداوند هستى سبحانه
و تعالى روشن مى نمايند، از اهميتى بسيار برخوردارند و از اركان انديشه اسلامى درباره هستى تلقى مى
شوند.(95)

/ 249