مختلفى را كه درباره دوازده چشمه بنى اسرائيل در سوره بقره(89) گفته شده، بازگو مى كند، اما خود به
تبيين وتفسير آن نمى پردازد و مى گويد:اگر خداوند فايده اى در توضيح بيش تر اين واقعه مى ديد، حتماً
از نقل آن چيزى را فروگذار نمى كرد.(90)نوعى ديگر از خرق عادت، عذاب هايى است كه اقوام مختلف را دربر مى گيرد و قرآن، كفر و عصيان را علت آن
معرفى مى كند.رشيد رضا در تفسير باران سنگى كه بر قوم لوط فرود آمد، مى گويد:ما به اين آيه همان گونه
كه در سوره هاى قرآن آمده، ايمان داريم و از حقيقت و صفت آن سخنى به جزم نمى گوييم. اما او ازنظر عقلى
اين را ممكن مى داند كه سبب اين باران سنگ، امور طبيعى، مانند شهاب، سنگى آسمانى يا گردبادى باشد كه
سنگ ها را با خود حمل كند.(91)عذاب قوم ثمود، صاعقه اى بود كه هلاكت آنها را به دنبال داشت.رشيد رضا در توضيح آن، به يافته هاى
علمى درباره برق و صاعقه مى پردازد و مى گويد:ممكن است كه آفريننده قادر، نابوديِ آنها را در زمانى
قرار داده باشد كه ابرهاى اشباع شده از الكتريسيته بر اثر علل عادى و معمول آن، به سمت سرزمين هاى
آنها روانه شده باشند، همان گونه كه ممكن است كه خداوند، اين صاعقه را به گونه اى غيرعادى براى آنها
آفريده باشد.(92)رشيد رضا درجلد دوازده المنار به مناسبت داستان طوفان حضرت نوح به تفصيل، از عذاب سخن مى گويد. از
نظر او بين امت اسلام با امت هاى پيشين، در مبتلا شدن به عذاب، اين تفاوت وجود دارد كه خداوند، آنها
را به هلاكتى فراگير، همچون گذشتگان دچار نمى كند.نابودى و هلاكت عموميِ آنها با ظهور قيامت خواهد
بود. و عذاب، تنها به ظالمان اختصاص دارد. او سپس از انواع بلاياى طبيعى، كه گريبان اين كره خاكى را
گرفته است، و از لزوم توبه به درگاه خداوند سخن به ميان مى آورد.(93)
روايت
آورديم كه مفسران المنار روايت را در تفسير قرآن و داستان هاى آن معتبر مى شمارند، اما روايتى كه بهسند صحيح از معصوم نقل شده باشد؛ ولى در عمل، به نقل روايات پرداخته و آنها را نمى پذيرند نه آن كه به
آنها استناد كنند.آنان در داستان حضرت موسى، سخنانى را كه درباره كشتن فرزندان ذكور نقل شده(94) و علت آن را پيشگوييِ
كاهنان دانسته است، بى اساس مى خوانند،(95) هر آن چه درباره داستان حضرت سليمان گفته شده، نام اوهام و
اكاذيب بر آن مى نهند(96) و مطالبى را كه در تعيين شخصيت داستان آيه 259 سوره بقره(97) و ديار او آورده
شده، تيرى در تاريكى يا پذيرفتن اسرائيليات مى خوانند.(98)از نظر مفسران المنار، عللى كه براى
درخواست حضرت ابراهيم در داستان حضرتش و چهار پرنده نقل شده، تنها در صورت صحيح بودن روايات آن
پذيرفتنى است، در حالى كه اصلاً براى فهميدن كلام قرآن، درباره اين واقعه، به آن نيازى نيست.(99)آن چه
را درباره داستان حضرت آدم،(100) عصاى حضرت موسى(101) و ميقات آن حضرت(102) و داستان حضرت نوح(103) آمده نيز
از جمله اسرائيليات معرفى مى كنند. از ميان رواياتى كه در داستان عذاب هاى قوم فرعون، در تفاسير
حكايت شده، تنها قول ابن عباس را آن هم به خاطر موافقت با معناى متبادر كلمه مى پذيرند و باقى را از
اسرائيليات به شمار مى آورند.(1 04)در تفسير فار التنور(105) در واقعه طوفان نوح، توضيحات مفسران به نقل
از صحابه و تابعين را جز اسرائيليات چيزى نمى دانند و روايتى را نيز كه به ابن عباس نسبت داده شده
مرفوع خوانده، استناد به آن راصحيح نمى دانند. از اين ميان تنها، روايتى از عايشه را ترجيح مى دهند
كه در سند آن نيز اختلاف وجود دارد.(106)
عهدين
كتاب هاى عهدين همواره مورد توجه بسيارى از مفسران در تبيين و تفصيل داستان هاى قرآن بوده است. رشيدرضا درجلد هشتم المنار از چگونگى ورود اسرائيليات به حوزه تفكر اسلامى سخن مى گويد و روش صحابه و
تابعين را در برخورد با كتب عهدين، خلاف دستور پيامبر اكرم مى داند كه فرمود:لاتصدقوهم
ولاتكذبوهم.(107)او اشاره مى كند كه عده اى از مسلمانان بر آن بودند تا مطالبى از كتب عهدين را
بپذيرند كه با كلام خدا و رسولش مخالفت نداشته باشد، اما اين امرى است بسيار دشوار كه جز اندكى از
علماى فحول از عهده آن برنمى آيند.(108)با وجود اين، خود نيز سخنان آنان را تا آن جا كه با قرآن و سنت
صحيح مخالفت نداشته باشد، قابل اعتماد مى داند.(109)