عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم - نسخه متنی

شادی نفیسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رشيد رضا بر اين باور است كه كلمات و الفاظى كه قرآن از زبان شخصيت هاى داستان هايش حكايت مى كند، نه
عين كلمات آنان و نه ترجمه حرف به حرف آنها است. از نظر او از آن جا كه قرآن كتاب هدايت و موعظه است، از
داستان ها آن چيزى را نقل مى كند كه موجب تقويت ايمان، تزكيه نفس و حصول عبرت باشد.

در نتيجه ناگزير
است كه مطالب را با روش هاى مختلف و تنوع در نظم كلام و رعايت فواصل آيات و... به گونه اى بيان كند كه هر
حكايتى از يك داستان با حكايت ديگرآن تفاوت داشته باشد.(158)

او براى اين سخنان خود، چنين استدلال مى
كند كه بسيارى از شخصيت هاى داستان هاى قرآن، افرادى غيرعرب هستند. علاوه بر اين كه كسانى هم كه به
زبان عربى سخن مى گويند قطعاً سخنانشان ازفصاحت و بلاغت قرآن به دور است.

بنابراين، شكى نيست كه قرآن
عين كلام اين افراد را بازگو نمى كند. آن چه براى او مهم است اين است كه ساحت كلام خداوند را از اختلاف
و تناقض در معانى بپيرايد. و در اين راه،كافى است كه براى توجيه اختلاف تعبير از يك معناى واحد،
فايده اى لفظى يا معنوى را درنظر بگيريم. (159)

و نيز به نظر مى رسد اين گونه پاسخ ها و دليل تراشى ها
، اگرچه ما را از يك مشكل مى رهاند، اما به مشكل ديگرى، چه بسا بدتر مبتلا مى سازد. آن چه پيش از اين
دربحث از عدم ترتيب(160) گفته شد، در اين مورد نيز صادق است.

و قرآن با عقايد مردم همراهى مى كند، اگرچه صحيح نباشند. مفسران المنار بر اين مبنا كه قرآن را كتاب
هدايت و موعظه مى دانند استدلال مى كنند كه چه بسا در داستان ها به تبع مخاطبان، تعبيراتى به كار
رفته باشد.

اگرچه در اصل و واقع هم درست نباشد. و براى اين مطلب، آيه:

الذين يأكلون الربوا لايقومون
الا كما يقوم الذى يتخبطه الشيطان من المس(161)

و نيز آيه:

حتى اذا بلغ مطلع الشمس(162)

در داستان ذى
القرنين را شاهد مى آورند.(163)

در آيه اول، صرع به شيطان نسبت داده شده و در آيه دوم، محل طلوع خورشيد
را بركه اى گل آلود معرفى كرده است.

از نظرمفسران المنار، اين مطلبى است كه ظاهر اين آيات بر آن دلالت
دارد؛ اما سخنى نيست كه به قصد بيان حقيقت گفته شده باشد، بلكه براساس باور مردم، تقرير شده است.

آنان در ادامه، وجه ديگرى را بر آن مى افزايند و آن اين كه قرآن اگرچه برخى مطالب را كه درميان مردم
آن زمان مشهور بوده، نقل مى كند، اما آن را به گونه اى مى آورد كه هر كس با هر عقيده و برداشتى كه از آن
دارد بتواند آن را بپذيرد؛ يعنى درواقع معتقدند كه قرآن به گونه اى سخن مى گويد كه هركس مى تواند آ
ن را با نظر خود تطبيق دهد.

آنان سپس به بيان حكمت آن مى پردازند و مى گويند كه خداوند شناخت حقايق
جهان هستى را به تحقيق و علم انسان محول ساخته است؛ چراكه اينها امورى اكتسابى هستند واگر قرآن، آن
را مشخصاً بيان كند، با سطح دانش و آگاهيِ مردمان هر دوره، كه هنوز به بالاترين مرتبه از علم نرسيده
اند، هماهنگ نيست و شك و تكذيب آنان را به دنبال خواهد داشت.

همان گونه كه امروزه عده اى به كتاب وحى،
به خاطر تفسير يك چنين امور جزئى ايراد مى گيرند و كتاب دين را مخالف با علم تلقى مى كنند. اگرچه آن چه
را نام علم بر آن مى نهند فرضى يا ظنى باشد.(164)

همچنين در تفسير آيه 275 سوره بقره مى آورند كه تعبير از مصروع به عنوان كسى كه:

يتخطبه الشيطان من
المس

بدان علت بوده كه اين طرز تلقى براى عرب ها شناخته شده بوده و به صورت يك ضرب المثل درآمده بوده
است. لذا به كار رفتن اين تعبير در قرآن نه بر وجود و نه بر نفى اين مطلب كه صرع در اثر مسّ شيطان است،
دلالت دارد.

اگرچه نظر پزشكان درباره بيماريِ صرع و معالجه آن، اين امكان رابه كلى نفى نمى كند كه
برخى مخلوقات ناپيدا كه از آنها به جن تعبير مى شود، به گونه اى با افراد مستعد براى اين بيمارى
ارتباط برقرار كرده، موجب بروز آن شوند.(165)

عبده در بحث از ملائكه نيز همين سخن را تكرار مى كند و احتمال مى دهد كه قرآن برخى امور ناشناخته را
براى بشر در قالب برخى عبارات آشنا و نظريات مأنوس ادا مى كند تا موجب وحشت و نگرانيِ شنوندگان
نشود.(166)

از بخش اول سخنان(167) مفسران المنار مى توان استنباط كرد كه آنان بر اين باورند كه اگرچه قرآن برخى
مطالب را برمبناى عقايد مخاطبانش تقرير مى كند، اما آن را به گونه اى ارائه مى دهد كه با بالاترين
مراتب علم نيز سازگار باشد. اما بر اين جنبه به روشنى تأكيد نمى كنند. در تفسير آيه 275 سوره بقره(168)

نيز اگرچه بيان قرآنى را بى تفاوت با واقع معرفى كرده اند، اما از محتواى سخنانشان تمايل به اثبات
مطابقت آنها با واقع احساس مى شود.

/ 249