عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم - نسخه متنی

شادی نفیسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در اين جا

نيز سخنى از مكان ها و اسامى نيامده است؛ اما داستانى درباره اين گاو منحصر به فرد و قيمت گزافى كه
بنى اسرائيل براى آن پرداختند، مى آورند و از آن نتيجه اخلاقى مى گيرند.

ايشان به نقل از بعضى مفسران
مى نويسند:

صاحب اين گاو مردى بس نيكوكار و نسبت به پدر خودش احترام فراوان قائل بود. در يكى از روزها كه پدرش در
خواب بوده، معامله پرسودى براى او پيش مى آيد ولى او به خاطر اين كه پدرش ناراحت نشود، حاضر نشد وى را
بيدار و كليد صندوق را از وى بگيرد، در نتيجه از معامله صرف نظر كرد.

و بنابر نقل ديگرى مى نويسند:

خداوند به جبران اين گذشت، معامله پرسود بالا را براى او فراهم مى سازد.

آن گاه به حديثى از پيامبر اكرم در تأييد موضوع فوق استناد مى كنند كه مى فرمايند:

نيكى را بنگريد كه
با نيكوكار چه مى كند.(117)

در ادامه نيز به انگيزه قتل اشاره داشته، به استناد تواريخ و تفاسير، آن را
مال يا ازدواج عنوان مى كنند و پس از نقل داستانى در اين باره، نتيجه مى گيرند كه:

ضمناً چون بناى قرآن اين است كه از داستان هاى گذشته، آن چه نقل مى كند جنبه كلى و همگانى و آموزنده
داشته باشد، لذا ممكن است در اين آيه اشاره به اين حقيقت نيز باشد كه سرچشمه مفاسد، قتل ها وجنايات
دو موضوع است:

ثروت و بى بند و بارى هاى جنسى.(118)

چنانچه شاهديم اين مفسران محترم به نقد روايات نپرداخته اند، مورد اول را از ابن كثير آورده اند و
براى دومى نيز منبعى ذكر نكرده اند. به نظر مى رسد كه از ديدگاه ايشان خرافه آميز نبودن روايتى براى
پذيرش آن، خصوصاً در اين موضوعات اخلاقى كافى است. و درواقع در اين جا تسامح در مورد روايات اخلاقى
به خوبى نمايان است.

اما بايد در اين باره دقت بيش ترى مبذول داشت؛ چراكه با ثابت شدن بى پايگيِ
روايات مورد استناد، نتيجه گيرى هاى اخلاقيِ درستى هم كه بر آنها مبتنى گشته، مورد سؤال قرار خواهد
گرفت. در موضوعى چنين با اهميت، نظير اخلاق، شايسته است چونان مباحث ديگر از قضاياى حقيقى و خلل
ناپذير استفاده گردد تا شك و ترديدى بدان راه نيابد. علاوه بر اين كه حتى اگر حق بودن موضوعى را هم
بپذيريم، براى انتساب آن به گوشه اى از قرآن نيازمند دليل هستيم.

داستان حضرت سليمان، از دو سو به خرافات درآميخته است. از يك سو همچون ديگر پيامبران، ساحت عصمتش به
تحريفات تورات، به گناه، آن هم بالاترين گناهان آلوده گشته است.

مفسران نمونه بدين حقيقت توجه
داشته، مى آورند:

... بايد يادآورى كنيم كه داستان سليمان مانند بسيارى از داستان هاى انبيا با روايات مجعولى متأسفانه
آميخته شده و خرافاتى به آن بسته اند كه چهره اين پيامبر بزرگ را دگرگون ساخته. و بسيارى از اين
خرافات از تورات كنونى گرفته شده است. و اگر ما به آن چه قرآن گفته، قناعت كنيم هيچ مشكلى پيش نخواهد
آمد.(119)

ايشان سپس چهره ملكوتيِ اين مرد بزرگ را براساس قرآن ترسيم مى كنند و آن گاه از ميان نقل هاى شرم آور
تورات، بخش ملايم ترى را برگزيده، به اختصار نقد مى كنند. (120)

از سوى ديگر، در اين سرگذشت عجيب،
توانايى هايى براى حضرت سليمان بر شمرده شده است كه از فرط غرابت به افسانه مى نمايد. همين امر نيز
موجب شده تا داستان سرايان مجالى براى افزودن شگفتى هايى ديگر برآن بيابند و آن را به آميزه اى از
افسانه و اسطوره تبديل سازند.

مفسران نمونه در تفسير نعمت باد كه آن حضرت بدان متنعم بودند، مى آورند:

اين نيز از مسائلى است كه جزئياتش براى ما روشن نيست، ولى مى دانيم اين گونه خارق عادت ها در تاريخ
انبيا فراوان بوده است، هرچند متأسفانه افراد نادان يا دشمنان دانا آنها را آميخته با خرافاتى كرده
اند كه چهره اصليِ اين مسائل را دگرگون و بد نما ساخته. و ما در اين زمينه به همان مقدار كه قرآن اشاره
كرده قناعت مى كنيم.(121)

در جاى ديگر نيز در بحث از سرانجام كار ملكه سبا به اقوال مختلف در اين باره اشاره مى كنند و توضيح مى
دهند:

در قرآن اشاره اى به اينها نشده است؛ چون در هدف اصلى قرآن، كه مسائل تربيتى است، دخالتى نداشته است؛
ولى مفسران و مورخان هر كدام راهى برگزيده اند كه تحقيق درآن ضرورتى ندارد.

/ 249