خصوصيات جن - عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم - نسخه متنی

شادی نفیسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

طنطاوى در تبيين آن مى گويد:

در جهان مادى، بال جز بر
آن چه بتوان با آن پرواز كرد اطلاق نمى شود، اما در عالم ارواح، بال توانايى و قدرت روحانى يى است كه
موجب تمايز ملائكه از هم مى شود و هيچ ارتباطى هم با قدرت مادى ندارد.

او تعدد اين بال ها را به تعدد
پا در حيوانات، حتى تا بيش از بيست عدد، و همچنين به تفاوت در عقل انسان ها تشبيه مى كند. (23)

خصوصيات جن

ييكى ازنكاتى كه قرآن درباره جن مطرح كرده است، منشأ خلقت آنها است.

طنطاوى در تفسير سوره الرحمن، در
برابر آيه:

خلق الجان من مارج من نار(24)

مى ايستد و به استناد آن كه شعله آتش دائماً تكان مى خورد و
جابه جا مى شود، نسبت دادن خلقت جن به آن را اشاره به اين مى داند كه نفوس جن همچنان نيازمند پيرايش
وكامل شدن هستند.

درواقع اين سخن او به استناد سخن علماى احضار روح است كه مى گويند:

يك روح كامل
هنگام احضار شدن، ثابت و آرام است، در حالى كه يك روح ناقص در تشويش و اضطراب و حركت است.(25)

قرآن در سوره احقاف، از قول جنيان هنگام شنيدن قرآن نقل مى كند كه مى گويند:

قالوا يا قومنا انا
سمعنا كتاباً انزل من بعد موسى.(26)

طنطاوى در تفسير اين آيه مى گويد كه آنها يهودى بوده اند و چون
يهود به حضرت عيسى ايمان ندارند، از او اسمى نبرده اند.(27)

او در تفسير همين آيات به اقوال برخى علما
اشاره مى كند كه معتقدند در بين جنيان نيز فرقه ها و مذاهبى مشابه آن چه در بين ساكنان زمين شايع است،
وجود دارد. در بين آنان يهودى، مسيحى، زرتشتى و بت پرست وجود دارد. همچنين آنها نيز مسلمان مبتدعه(،
قدريه و معتقد به خلق قرآن( دارند.(28)

او درتبيين اين مطلب اظهار ترديد مى كند كه آيا وجود اين فرقه
هاى مشابه در بين جنيان بدان علت است كه آنها ارواح انسان هاى ناقص، مانند يهود، بوده اند كه مرده
اند يا اين كه ارواح نادان و سرگردان بدون جسم بوده اند كه دين و اخلاقشان از اخلاق و عقايد اهل زمين
اقتباس شده است.

او پرداختن به اين گونه مسائل را برعهده امت اسلاميِ پس از خود مى داند كه در تحقيق و
بررسيِ آن بكوشند؛ چراكه اين زيباترين و ارزشمندترين علوم است. چه علمى از اين علم، كه ما را از آي
نده مان پس از اين زندگى، آگاه مى سازد، ارزشمندتر است؟(29)

ويژگيِ ديگرى كه مؤلف تفسير جواهر به آن اشاره مى كند، مكلف بودن جنيان است كه آن را اجماعيِ علما
معرفى مى كند.(30) توضيح اين ويژگيِ آنها را نيز مى توان در تفسيرى كه درباره منع آنها از استراق سمع و
رجم آنها توسط ملائكه سخن مى گويد، دريافت.

او مى گويد براى ارواح ناقص اين امكان وجود داشت كه به
برخى مطالب از ملأ اعلى گوش فرا دهند، مانند موعظه ها كه براى آنها سودمند بود، اما هنگامى كه پيامبر
خاتم مبعوث شد، آنها از اين كار منع شدند تا متوجه آن چه در عالم انسانى روى مى دهد، شوند، عالَمى كه
به آنها نزديك تر و مطالبش براى آنها قابل درك تر است.

از نظر طنطاوى اين تفسيرى مطابق با يافته هاى
علم احضار روح است.

او مى گويد:

دراين علم آمده است كه ارواح، پس از مرگ، به همان راهى مى روند كه در
طول حيات، آن را پيموده بوده اند. پس اگر ناقص باشند، نقصشان با آنها خواهد ماند و اگر كامل باشند،
كمال ملازمشان خواهد بود.

اما اين ارواح ناقص ممكن است برخى نقايص خود را با عمل كردن به نصيحت هايى
كه از انسان ها يا عوالم ديگر مى شنوند، برطرف سازند. البته در صورتى كه آمادگى و زمينه اش را داشته
باشند. او سپس از اين
هماهنگيِ بين مطالب قرآن و كشفيات جديد، اظهار شگفتى و تعجب مى كند. (31)

آن چه درباره ديدگاه هاى طنطاوى در اين بحث مى توان گفت اين است كه او دلايل عقلى و نقلى را براى پاسخ
گويى به شبهات مخالفان كافى نمى يابد. علم احضار روح را غنيمت مى شمارد، آن را دليلى بى بديل و برهانى
خدشه ناپذير تلقى مى كند و تمام باور خود را از عالم غيرماديِ ملائكه و جن بر آن استوار مى سازد.

اما
احضار روح، با قطع نظر از درستى يا نادرستى اش، كه ارزيابيِ آن از محدوده اين تحقيق خارج است، تنها
مى تواند ما را به وجود روح و بقاى ارواح بشر پس از مرگ رهنمون باشد و دليلى وجود ندارد تا بتوان
نتيجه گرفت كه اين ارواح، همان ملائكه و جنى هستند كه قرآن به آن اشاره دارد.

بنابراين، استناد به
احضار روح، نه تنها از اثبات ملائكه و جن ناتوان است، بلكه بر فرض اثبات آنها هم، چنان كه قبلاً
آورديم، اشكال مخالفان را پاسخ نمى دهد؛ زيرا سؤال آنها از چگونگيِ ارتباط عالَم مادى با عالَم
غيرمادى و جايگاه جن وملائكه در نظام علّى بود.

/ 249