عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم - نسخه متنی

شادی نفیسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در عين حال، اثبات تجرد مطلق را نيز به گونه اى كه حتى به زمان و مكان واجزا هم محدود نباشند،
آسان نمى دانند و بينابين اين دو مرحله، مانعى نمى بينند كه آنها را اجسامى لطيف و مافوق اين ماده
معمولى، كه با آن آشنا هستيم، قلمداد كنند.(13)

ايشان مقصود خود را از جسم لطيف توضيح نمى دهند و مثالى
هم براى آن به منظور تقريب به ذهن نمى زنند؛ اما در بحث از ماهيت جن،ضمن آن كه از آنها هم تجرد كامل
را، از آن رو كه از ماده آفريده شده اند، نفى مى كنند، تصريح مى كنند كه ... ولى نيمه تجردى دارد؛
چراكه با حواس ما درك نمى شود. وبه تعبير ديگر، يك نوع جسم لطيف است.(14).

آن چه از تعبير ايشان مى توان برداشت كرد اين است كه ظاهراً آن چه در طبقه بنديِ موجودى به عنوان جسم
لطيف معتبر است، عدم درك آن به وسيله حواس ما است. اما شايد درست تر باشد كه به كار بردن اين تعبير را
درهر دومورد، به يك معنا ندانيم، بلكه نتيجه استعمالى ناخودآگاه تفسير كنيم.

به هر روى، آن چه دراين
باره، در اين تفسير آمده است بسيار كم تر از آن است كه بتواند به روشنى منظور نويسندگان آن را تبيين
كند تا با بيان ماهيت ملائكه، چگونگيِ حركت آنها ونسبت دادن سرعت، شتاب و نرمى(15) به آن ونيزسجده
كردن آنها متفاوت از ديگرجنبندگان،(16) همچنين ظاهر شدن آنها را به چهره انسان در برابر حضرت مريم،
حضرت ابراهيم و همسرش و حضرت لوط و قوم فاجرش توضيح دهد.(17)

در نهايت بايد گفت كه اين بحث به خوبى گوياى اين نكته است كه اين موضوع نيازمند بحثى دقيق تر، مفصل تر
و جامع تر، باتوجه به آيات قرآن و مباحث عقلى و فلسفى و يافته هاى علمى وتجربى است؛ زيرا بايد به مرز
دقيق بين موجود مادى و مجرد، در فلسفه و ويژگيِ هريك توجه داشت و در عين حال نيز غافل نبود كه اگر
تسلط حواس ما ملاك تقسيم بنديِ موجودات قرار گيرد،همان طور كه اين تسلط امرى كاملاً نسبى است كه در
صورت مسلح بودن يا نبودن حواس، تغيير مى كند، بايد مراد از تسلط و درك را نيز روشن كرد و اين پرسش را
نيز در نظر داشت كه آيا امروزه در دنياى علم، مسائلى وجود ندارند كه ما حتى باحواس مسلح نتوانيم به
راحتى آنها را رديابى كنيم و در عين حال، غيرمادى نيز ندانيمشان؟

البته مفسران نمونه در بحث از تجرد ملائكه تصريح مى كنند كه تحقيق از اين مسأله نيز فايده زيادى
دربر ندارد.

ومى افزايند:

مهم آن است كه ما فرشتگان را به اوصافى كه قرآن و روايات مسلّم اسلامى توصيف كرده، بشناسيم و آنها را
صنف عظيمى از موجودات والا و برجسته خداوند بدانيم، بى آن كه مقامى جز مقام بندگى براى آنها قائل
باشيم.(18)

اكنون بايد پرسيد كه اين فرشتگان چه نقشى در عالم هستى برعهده دارند؟

قرآن كريم در آياتى وظايف
متنوعى را براى اين موجودات گران قدر برمى شمارد. مفسران نمونه با اشاره به برخى روايات، تعداد
ملائكه را بسيار زياد و خيلى بيش از انسان ها دانسته،(19) با اشاره به آيات، وظايف گوناگونى را براى
آنها ذكر مى كنند.(20)

تعدادى حامل عرشند، گروهى مدبرات امرند، دسته اى مأمور قبض ارواحند، برخى حافظ
انسان از خطراتند(21) و برخى ديگر مراقب اعمال بشرند،(22) عده اى مأمور عذابند و جمعى ديگر امدادگران
الهى، تعدادى نيز مبلغ وحى و كتب آسمانى اند.

ايشان اين مسئوليت هاى مختلف را به طور كلى در دودسته
اين گونه جمع بندى مى كنند:

بعضى از ملائكه در امر وحى وتشريع هستند و بعض ديگر مأمور به تدبيرِ عالم
تكوين مى باشند.(23) اما هيچ گونه توضيحى نمى دهند كه فرشتگان چه سان به تدبير عالم تكوين مى پردازند و
ارتباط آنان با پديده ها در كنار علل مادى و طبيعى آنها چگونه است.

آنان در اين بخش از تفسير خود، به ظاهر آيات و برخى روايات استناد مى كنند و از وارد شدن به مباحث
فلسفى مى پرهيزند، جز آن كه درتفسير آيه 9 سوره هاى انفال و احزاب، به تفصيل از چگونگيِ دخالت ملائكه
در جنگ بدر سخن مى گويند.

ايشان پس از نقل قول عده اى از مفسران كه به استناد ظاهر اين آيات و برخى
روايات معتقدند كه فرشتگان مستقيماً وارد صحنه نبرد شدند و با سلاح هاى مخصوصِ خود، به لشكر دشمن
حمله كردند و عده اى از آنها را به خاك افكندند، به قرينه دنباله آيات و نيز با توجه به تحليلى عقلى،
تصريح مى كنند كه:

قرائنى در دست است كه نشان مى دهد نظر گروه دوم كه مى گويند فرشتگان تنها براى
دلگرمى و تقويت روحيه مؤمنان نازل شدند به واقعيت نزديك تر است. و چنين دليل مى آورند كه اگر در
بدرملائكه جنگيده اند پس چه فضيلتى براى مجاهدان بدر است.

/ 249