تفاوت هاى جن و انس - عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم - نسخه متنی

شادی نفیسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و آيا مى توانيم در تبيين اين پرسش ها از علوم طبيعى و يا

تجربه هاى فرديِ انسان ها يارى بجوييم؟

يا اين كه اين امور ذاتاً از دسترس علم طبيعى به دورند وتنها
نقل، دراين ميدان معتبر است؟

چگونه بايد اين موجودات را باور داشت و درعين حال به ورطه باورهاى
خرافه آميز پيشينيان هم در نسبت دادن امور طبيعى به موجوداتى ناپيدا كه علم، بر آن خط بطلان كشيده
است نيفتاد؟

و نهايت آن كه بايد پرسيد قرآن از سخ ن گفتن درباره اين موجودات چه هدفى دارد؟

بحث از جن را نيز همچون بحث از ملائكه مى توانيم به طور پراكنده در ضمن آيات قرآن كريم و تعدادى از
داستان هايش بيابيم؛ اما علاوه بر همه اينها، سوره اى نيز به آن اختصاص داده شده و به جن نامبردار
گشته است.

در اين سوره برخلاف آن چه انتظار مى رود، قرآن نه به آفرينش آنها اشاره مى كند و نه بر
توانايى هاى خارق العاده شان تأكيد مى ورزد. در اين سوره، بيش از هرچيز، مواعظ حكمت آميز آنها مورد
توجه قرار گرفته است كه نشان از قدرت تشخيص حق از باطل و توان درك و استدلالشان دارد.

با توجه به اين
آيات، مفسران نمونه، آنها را موجوداتى عاقل(30)، داراى تكليف و مسئوليت مى دانند كه گروهى از آنان
مؤمن وعده اى كافرند و به تصريح همين آيات با محشور شدن در روز جزا، ثواب و عقاب الهى شامل حالشان مى
گردد.(31)

پرسشى كه دراين جا منطقى به نظر مى آيد اين است كه آنان كه همچون انسان ها از تكليف و عقاب
برخوردارند، آيا پيامبرانى نيز برايشان مبعوث شده اند؟

مفسران نمونه باتوجه به آن چه در اين باره در
آيات مختلف قرآن آمده است، پيامبران الهى را مبعوث بر انس و جن، هر دو مى دانند،(32) نبى اسلام را
رسولى به سوى هر دو گروه(33) و خطاب هاى قرآن را متوجه هر دوى آنها معرفى مى كنند.(34)

پس چگونه است كه
جنيان در خطاب به قوم خود، تنها از كتاب حضرت موسى للَّه نام مى برند؟

ايشان در توضيح آن مى نويسند:

اگر مى بينيم سخنى از كتاب عيسى، كه بعد از آن نازل شده نيامده، نه به خاطر چيزى است كه ابن عباس گفته
كه جنيان مطلقاً از نزول انجيل آگاه نبودند؛ چراكه طايفه جن از اخبار آسمان ها باخبر بودند، چگونه
ممكن است از اخبار زمين تا اين حد غافل بمانند؟

بلكه به خاطر اين است كه تورات، كتاب اصلى بود كه حتى
مسيحيان احكام شرايع خود را از آن گرفته و مى گيرند.(35)

اگر چنين است بايد پرسيد كه چگونه است كه قرآن كريم در پاسخ اعتراض مشركان براى فرستادن ملكى به
عنوان پيامبر، بر لزوم همنوع بودن پيامبر با امتش تصريح فرمود، اما اينك برجنيان پيامبرانى از انس
برانگيخت؟

خداوند در آيه 130سوره انعام نيز فرموده است:

اى گروه جنيان و آدميان!

آيإ؛ ه‏ه برشما
پيامبرانى از خودتان فرستاده نشده تا آيات مرا برايتان بخوانند و...(36).

مفسران نمونه، در توضيح اين
آيه درجمع با آن چه پيش از اين درباره نبوت، از ايشان نقل شده، آيه كريمه را فاقد دلالت بر ضرورت وجود
رسول از خودجنيان دانسته، نبى اكرم را مبعوث بر آنها معرفى مى كنند. و در عين حال، اين احتمال را نيز
مطرح مى نمايند كه فرستادگانى از ميان خودشان از سوى پيامبر اكرم مأمور به دعوت آنان شده باشند.(37)

اما توضيحى نمى دهند كه چگونه است كه جن و انس از يك نوع وسنخ تلقى شده اند و پيامبران چگونه با آنها
درارتباط بوده اند.

تفاوت هاى جن و انس

آن چه تا بدين جا درباره جنيان گفته شد، از عقل و تكليفشان، از برانگيختن پيامبران به سوى آنان و از
كفر وايمانشان، بين آنها وانسان مشترك است.

پس چه چيز مايه تمايز آنها از بشرگشته است؟

خلقت

آفرينش جن از شعله هاى آتش، يكى از روشن ترين وجوه تمايز بين انسان و جن است.

مفسران نمونه در تفسير
اين دسته از آيات، از چگونگيِ آن ابراز بى اطلاعى مى كنند و مى نويسند:

باز در اين جا دقيقاً براى ما روشن نيست كه آفرينش جن از اين آتش هاى رنگارنگ چگونه بوده است.

سپس به اين بيان اكتفا مى كنند:

به هرحال، بيش ترين موجوداتى كه ما با آن سروكار داريم، آب و خاك و باد و آتش است، خواه آنها را چون
قدما بسيط و عنصر بدانيم و يا همچون دانشمندان امروز مركّب از اجزاى گوناگون. ولى در هر صورت، مبدأ
آفرينش انسان آب و خاك بوده، در حالى كه مبدأ آفرينش جن، باد و آتش است. و اين دوگانگيِ مبدأ آفرينش،
سرچشمه تفاوت هاى زيادى ميان آن دو است.(38)

اگرچه اين تفاوت هاى بسيار را برنمى شمارند و ارتباط آن را با منشأ خلقت آنها بيان نمى دارند.

/ 249