اوان انگلستان رونق شكن بازار اشراقيان و يونان و هر يك از فرومايگان آن مملكت، ناسخ فضايل فيثاغورث
و افلاطون است.(54)سلطان الواعظين از آبادانيِ كشور انگلستان و شهر لندن مى گويد و نظافت و نزاهت شهر را تا جايى مى
داند كه چنان چه كل شهر را گردش نمايند يك مشت خاشاك به هم نرسد.(55)و ايلچى درباره مردم لندن مى نويسد:و مطلب از ايراد اين گزارشات، آشكار كردن خيرخواهى و بى آزاريِ مردم اين شهر است كه تا گناه بر
گناهكار ثابت نشود به معرض مؤاخذه درنياورند كه ترسند مبادا بى گناهى را آزار رسانيده باشند.(56)
تحول نهاد و نگرش سياسى و تأثير آن بر حوزه تفكر دينى
تحولات بنيادينى كه نظام سياسى و حكومتيِ كشورهاى اروپايى را دستخوش تغيير ساخته بود: مسلوبالاختيار بودن پادشاه، بنياد نهادن خانه بسيار عالى در پايتخت به نام خانه مشورت، حق رعاياى بلد و
بلوك تماميِ قلمرو بر انتخاب شايسته فرستادگان او به پايتخت براى انجام كارها به مشورت همگى، از
ويژگى هاى مهم اين نظام سياسى بود كه از چشم هيچ مسافرى از ديار مسلمانان، دور نمى ماند.(57) بسيارى از
آنان بر اين باور بودند كه راز اين همه پيشرفت و ترقيِ باور نكردنى، در همين نظام حكومتى نهفته
است.(58)انديشمندى از اهل سنت در آن زمان گفته است:هيچ چيز مسلمانان را از آن باز نمى دارد كه در علوم اجتماعى و سياسى بر ملت هاى ديگر پيشى گيرند و آن
نظام عتيقى را كه مايه خوارى و زبونى آنان شده است از ميان ببرند.(59)كواكبى در مقدمه كتابش طبايع الاستبداد، كه به بحث درباره حكومت هاى استبدادى مى پردازد، آورده است:... در آنها ظالم ويژه يا حكومت خاصى را درپيش چشم نداشته ام. قصدم از اين كار، تنبيه غافلان به جايگاه
اين درد كهن است تا شايد شرقيان بدانند كه آنان خود سبب اصليِ بيمارى يى هستند كه اكنون دارند و
نبايد بيگانگان را زياد ملامت و عتاب كنند و نه برعهده قضا و قدر بگذارند ....(60)از اين رو شايد بتوان نهاد حكومت و سياست را اولين عنصر جامعه مسلمانان دانست كه در اثر رويارويى با
تمدن غرب و ورود انديشه هاى نو به شدت تكان خورد. ثمره آن در تركيه عثمانى الغاى خلافت و در ايران
مشروطيت بود.توجه ما به اين امور هرگز از آن رو نيست كه اين مقاله، تحقيقى سياسى است، بلكه پرداختن
به آن تنها به اين دليل و تا اين اندازه است كه به ما بنماياند كه چه عواملى افزايش آگاهى و حساسيّت
سياسى اجتماعيِ مردم را موجب شدند و چه امورى زمينه را براى طرح مباحث سياسى در تفسير، كه درگذشته
سابقه نداشت، به وجود آوردند. پرداختن به مباحث اجتماعى و سياسيِ روز، يكى از ويژگى هاى بارز تفسير
جديد است كه تفسيرهاى گذشته توجه چندانى به آن نداشته اند.(61)در بروز تحولات سياسى، در دو كشو ايران و عثمانى، وجوه مشترك متعددى وجود دارد، اما تفاوت هاى
اجتماعى و مذهبى اين دو جامعه، بررسيِ جداگانه اين دو جنبه مهم و پيامدهاى معرفتيِ آن در حوزه دين را
مى طلبد.
خلافت سنى
در ميان اهل سنت، حاكم اولى الامرى بود كه اطاعت از فرمان او اطاعت از فرمان خدا و سرپيچى از دستوراتاو سرپيچى از دستورات خدا و رسول مكرمش به حساب مى آمد. سيزده قرن بود كه اهل سنت براى نهاد حكومت،
تقدسى ويژه قائل بودند تا بدان جا كه ابن جماعة به مردم سفارش مى كند كه درنبود خليفه هاى بغداد،
بايد حتى از حاكم غاصب هم اطاعت كنند تا وحدت مسلمانان تأمين گردد.(62)شعار امنيت بالاتر از عدالت،
توجيهى بود براى انعطاف در مقابل حكمرانان وقت. مردم آن چنان بدين عقيده باور داشتند كه در نخستين
جمعه پس از قتل معتصم عباسى در مسجد بزرگ بغداد دست به دعا برداشتند كه خدايا در اين پريشانى كه
براثر قتل خليفه گريبانگير ما شده و فرزندان اسلام هرگز تاكنون نمونه آن را نديده اند، به فرياد ما
برس.(63)هنوز هم كسانى از اهل سنت هستند كه چنين باورى دارند. مؤلف كتاب اتجاهات التفسير فى العصر
الحديث با تأسف بسيار از تاريخ الغاى خلافت ياد مى كند كه از آن هنگام تاكنون، مسلمانان براى اولين
بار در طول حيات خود، بدون خليفه به سر برده اند. (64)