عمليِ ملائكه در بدر معتقد بود، حال آن كه مقتولان بدر مشخص بوده اند كه هفتاد نفرند كه از اين
تعداد، عده اى توسط حضرت على للَّه كشته شدند و ديگران هم، قاتلان مشخصى داشته اند و مورد نامعيّنى
كه بتوان به ملائكه نسبت داد، وجود نداشته است.(24)
هدف قرآن از بحث در باره ملائكه
مؤلفان تفسير نمونه، همچون بسيارى ديگر از مفسران بر اين اعتقادند كه قرآن كتاب هدايت است و از سوىحكيم مطلق نازل گشته است. ازاين رو تمام آن چه در اين كتاب مقدس آمده، نه به گزاف است و نه براى تفنّن،
بلكه تك تك عبارات وكلمات و حتى حروف آن با هدفى معيّن و به منظورى خاص انتخاب گرديده اند.اكنون بايد
ديد از نظر مفسران نمونه، چرا قرآن به وجود ملائكه اشاره مى كند و از پرداختن به آن، چه هدفى را پى مى
گيرد؟ ايشان فرشتگان را از جمله امور غيبى يى مى دانند كه(25) آيه 3 سوره بقره، ايمان آورندگان به آنها
را ستوده است.آنان درباره اهميت اين ايمان، چنين توضيح مى دهند:افرادى كه به عالم ماوراى حس معتقدند و به خداى غيرقابل رؤيت اعتقاد دارند، درحقيقت مرز ماده را
شكافته اند وخويش را از چهار ديواريِ ماده گذرانده اند. اينان ديدى وسيع پيدا مى كنند و روح خويش را
با جهان بزرگ ترى ارتباط مى دهند.و در ادامه، بر نتيجه عمليِ اين وسعت ديد تأكيد مى ورزند كه:آرى اين دو انسان اصلاً باهم قابل مقايسه نيستند. اوّلى از نظر كمك، خدمت به خلق و زيان نرساندن به
انسان ها درجات عالى را مى پيمايد كه دومى نمى تواند در آن حد باشد ....(26)خداوند متعال در آيه 136 سوره نساء، كفر ورزيدن به فرشتگان را در رديف كفر به خداوند و پيام آوران و
كتاب هايشان و نيز كفر به رستاخيزِ دوباره انسان ها معرفى كرده است.در توضيح اهميت اين ايمان، در
تفسير نمونه چنين آمده است:... قرآن دستور مى دهد مؤمنان واقعى بايد به تمام انبيا و كتب پيشين و فرشتگان الهى ايمان داشته
باشند؛ زيرا عدم ايمان به اينها مفهومش انكار حكمت خداوند است. آيا ممكن است خداوند حكيم انسان هاى
پيشين را بدون رهبر و راهنما گذاشته باشد تا در ميدان زندگى سرگردان شوند؟(27)درواقع از نظر صاحبان اين تفسير، ايمان به فرشتگان لازمه ايمان به پيامبران است كه انكار آن به
انكار حكمت خداوند بازگشت مى كند. ليكن هم ايشان در ادامه تصريح مى كنند كه در اين جا منظور، تنها
فرشتگان وحى نيست؛ زيرا همان طور كه بعضى از آنان درامر وحى و تشريع دست دركارند، جمعى هم مأمور به
تدبير عالم تكوين هستند و ايمان به آنها درحقيقت گوشه اى از ايمان به حكمت خدا است. اما توضيح نمى
دهند كه وجود ملائكه در تدبير عالم تكوين چه ضرورتى دارد و تنها به همين اشاره اكتفا مى كنند.خداوند در برخى آيات، از فرشتگانى والامقام نام مى برد كه درهمراهيِ انسان، تماميِ اعمال او را به
دقت ثبت مى فرمايند.(28)مفسران نمونه، هدف از اشاره به اين حقيقت را تربيت انسان مى دانند تا انسان ها
بيش تر مراقب اعمال خويش باشند؛ زيرا هر قدر ناظر اعمال انسان، شخصيت والاترى داشته باشد،انسان بيش
تر ملاحظه او را مى كند و از انجام گناه شرمنده تر مى شود.آنان مى نويسند:از سوى ديگر، همه اينها بيانگر اين واقعيت است كه مسئله حساب و جَزاى الهى بسيار سخت و جدى است؛
چراكه خداوند اهميت فوق العاده اى به آن داده است و توجه و ايمان به اين واقعيت كافى است كه انسان را
تربيت كند و به مسئوليت هايش آشنا سازد و اثر بازدارنده فوق العاده روى اعمال خلاف بگذارد.(29)
جن
ملائكه تنها موجودات ناپيدايى نيستند كه خداوند متعال، ما را از وجود آنان آگاه مى سازد. مخلوقاتديگرى نيز وجود دارند كه همچون انسان ها داراى عقل واراده و درنتيجه، تكليف هستند و همچون آنها عده
اى مؤمن و گروهى كافرند، اما به مانند ملائكه به چشم ما نمى آيند، جز آن كه نه در بندگى چون آنان
تسبيح گوى و فرمانبردارند و نه درجهان تشريع و تكوين به مانند آنان صاحب رسالتند.با وجود اين، قرآن
توانمندى هايى را براى آنان ذكر مى كند و درعين حال، به اختصار از كنار آنها مى گذرد. اينان چگونه
موجوداتى هستند؟ماهيتشان چيست و صفاتشان كدام است؟آنها چه نقشى در جهان هستى و در حيات ما دارند؟آيا ما را به پاسخ اين پرسش ها راهى هست؟