صدق مى كند. مفسران المنار هدف قرآن را هدايت مى دانند و معتقدند كه تفسير قرآن بايد به گونه اى باشد
كه بتواند اين منظور را محقق سازد.لذا به درازا كشيدن سخن را در هر يك از مطالبى كه قرآن بر آن مشتمل
است و از جمله، مباحث علمى، دور شدن تفسير از هدف اصلى آن مى دانند(77) و از زياده گويى در موضوعات علمى
پرهيز مى كنند اگرچه در مواردى نيز خلاف آن ديده مى شود.
روش بيان قرآن
قرآن آن هنگام كه از جهان طبيعت و پديده هاى آن سخن مى گويد، چه شيوه اى را در بيان خود به كار مى برد؟به تفصيل سخن مى گويد يا به اجمال؟دقيق توصيف مى كند يا كلى؟ما دراين جا مى كوشيم تا به نظر مفسران
المنار درباره روش بيان قرآن دست يابيم.بى ترديد، زبان قرآن و شيوه بيان آن، به دو عامل بستگى دارد: يكى هدف قرآن، و ديگرى مخاطبان قرآن.
هدف قرآن
قرآن كتاب هدايت است نه كتاب علم. مفسران المنار توضيح مى دهند كه خداوند، كتاب هدايت و نورش رافرستاد تا به مردم كتاب و حكمت را بياموزد و آنان را تزكيه كند و آن چه براى سعادت دنيا و آخرتشان
بدان نيازمندند، مهيا سازد.قرآن نازل نشده تا قانونى دنيوى، همچون قوانين فرمانروايان باشد و نه
كتاب پزشكى براى مداواى بدن ها و نه تاريخ بشرى براى بيان حوادث و وقايع و نه نوشته اى براى راه هاى
كسب و درآمد.چرا؟چون كه خداوند، همه اين امور را در توان و قدرت بشر قرار داده و نيازى به وحى از سوى
خداوند نيست.(78)ايشان مراد از آيه: ما فرطنا فى الكتاب من شىء(79)را نيز همه آن چه مربوط به هدايت است
مى دانند.(80)اكنون اين سؤال مطرح مى شود كه اگر قرآن كتاب علم نيست، بلكه كتاب هدايت است، با چه هدفى از پديده هاى
طبيعى و در مواردى، از اصول علميِ حاكم بر جهان سخن به ميان آورده است، مطالبى كه برخى از آنها نه
تنها درعصر تنزيل قابل درك نبوده، بلكه تا قرن ها بعد نيز ناشناخته باقى مانده است.شايد نتوان به اين پرسش، از ديدگاه مفسران المنار پاسخى كامل داد، اما براى بخشى از آن مى توان جوابى
روشن يافت.آنان با روشى كه در تفسير آيات علميِ قرآن پيش مى گيرند، نشان مى دهند كه معتقدند قرآن از بيان اين
مطالب علمى، اهداف ديگرى را غير از بيان حقيقت پديده هاى طبيعى دنبال مى كند كه با هدف كليِ قرآن، كه
هدايت است، كاملاً هماهنگى دارد. آنها در مواردى اشاره كرده اند كه قرآن با اشاره به اين موضوعات و
پديده هاى طبيعى، قدرت، علم، حكمت، لطف و رحمت خداوند را اثبات مى كند.(81)مفسران ديگر نيز اين مطلب
را گوشزد نموده اند. اما مفسران المنار به همين حد اكتفا نمى كنند و نتيجه گيرى هاى كلامى از آيات
علمى را به موارد مختلف و متنوعى بسط مى دهند.در تفسير آيه: تولج الليل فى النهار وتولج النهار فى
الليل وتخرج الحيّ من الميت وتخرج الميّت من الحى(82)از كنار موضوعات علمى در اين آيات به اختصار
گذشته، نتيجه ديگرى از آنها مى گيرند. گو اين كه نزد آنان قرآن اين رويدادهاى طبيعى را براى طرح
حقايق معنوى، به عنوان مثال آورده است. ايلاج شب و روز را اشاره به اين نكته مى دانند كه خداوند در
شئون بشر تصرف مى كند، همان گونه كه در شب و روز تصرف مى نمايد.همچنين مى گويند:خداوند زنده را از
مرده درمى آورد، همان گو نه كه عالِم را از جاهل، صالح را از طالح، و مؤمن را از كافر.(83)در تفسير آيه: اتقوا ربكم الذى خلقكم من نفس واحدة وخلق منها زوجها وبثَّ منهما رجالاً كثيراً و
نساءً(84)هدف قرآن را از اشاره به اين حقيقت كه همه انسان ها از نفس واحدى به وجود آمده اند اين مى
دانند كه بشر بايد انسانيت را ملاك وحدت و مايه الفت و مهربانى بين افرادش قرار دهد. به همين دليل هم
هست كه قرآن اين آيه را پيش درآمدى بر سخن از حقوق ايتام و نزديكان قرار داده است.آنان تصريح مى كنند
كه اين آيه صرفاً به بيان مسائل خلقت و آفرينش به طور مفصل نپرداخته است؛ چراكه اين امور جزو مقاصد
دين نيستند.(85) اين دو مورد، تنها نمونه هايى از اين گونه تفسير است.(86)