عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم - نسخه متنی

شادی نفیسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مفسر فى ظلال القرآن در تفسير آيه:

وجعلنا نومكم سباتاً(189)

گفتارى نسبتاً مفصل درباره فوايد خواب
دارد كه نه برگرفته از دانش علمى، بلكه مبتنى بر برداشت هاى ساده و معمولى است.(190)

در تفسير آيه:

افلا
ينظرون الى الابل كيف خلقت(191)

نيز به فوايد متعدد شتر از همين ديدگاه اشاره مى كند.(192)

البته سيد قطب در تفسير آياتى از قرآن كريم، به يافته هاى علمى نيز استناد مى كند؛ مثلاً در تفسير
آيه:

مرج البحرين يلتقيان بينهما برزخ لايبغيان(193)

با نقل قول از يك كتاب علمى، اهميت و فايده آب شور
را توضيح مى دهد.(194)

در تفسير دوازدهمين آيه سوره فاطر(195) نيز با ارائه مطالبى از يك كتاب، همين نكته
را تبيين كرده و در انتها اضافه مى كند كه آن چه گفته شد، تنها بخشى از حكمت هاى آفرينش و گوناگونى
هاى آن است كه براى ما آشكار گشته و بر قصد و تدبير دلالت دارد.(196)

در تفسير آيه 53 سوره فرقان(197) با نقل
قول از كتاب الانسان لايقوم وحده تأليف ا. كرسى مورليسن اهميت فاصله و اندازه ماه را در پديد آوردن
شرايط مساعد براى زندگى بر روى زمين مورد تأكيد قرار مى دهد.(198)

در ذيل آيات 22 سوره الرحمن(199) و 33 سوره فاطر(200) به تفصيل از مرواريد و مرجان سخن مى گويد.

در تفسير آيه:

الذى خلق فسوى والذى قدر فهدى(201)

از كتاب الانسان لايقوم وحدهحدود پنج صفحه مطالبى از عجايب دنياى
حيوانات نقل كرده، مى افزايد:

بى ترديد در اين ميان، خالقى وجود دارد كه آنها و ديگر آفريدگان را به
هدايت و كمال رهنمون شود.(202)

آيه 49 سوره قمر(203) نيز به تقدير درخلقت اشاره دارد. به همين مناسبت،
نمونه هايى را از نظام و توازن در حيات موجودات، طرق مختلف تغذيه آنها و مطالب ديگرى از دنياى انسان
و پرندگان و... ارائه مى دهد.(204)

همو در ذيل دومين آيه سوره فرقان(205) نيز، كه متضمن همين نكته است، پس
از نقل مطالبى از كتاب مذكور، مى افزايد كه بدين سان براى علم بشر، روز به روز بخشى از تقدير شگفت آور
خداوند در آفرينش و تدبير دقيقش در هستى، آشكار مى گردد و بشر اندكى از مدلول گفته خداوند را كه وخلق
كل شى‏ء فقدره تقديراً درمى يابد.(206)

او تنها به جانورشناسى و زيست شناسى نمى پردازد. در تفسير آيه 54 سوره فرقان(207) به علم وراثت(208) و در
ذيل سيزدهمين آيه سوره مؤمنون(209) به جنين شناسى اشاره مى كند.(210)

علم ستاره شناسى از جمله علومى است كه سيد قطب به يافته هاى آن در ذيل آيات مختلف، اشاره مى كند.

در
تفسير آيه 61 سوره غافر،(211) آيه 5 سوره جاثيه(212) و 15 سوره ملك(213) از حركت وضعى و انتقاليِ زمين و حركتى
كه به همراه كل منظومه شمسى دارد، سخن مى گويد و به برخى از شرايط، كه امكان زندگى را در زمين فراهم
آورده اند، اشاره مى كند. فاصله بين اجرام آسمانى و حجم آنها، موضوع ديگرى از اين علم است كه در ذيل
آيه 40 سوره يس(214) و آيه 57 سوره غافر(215) آمده است.

قرآن در آياتى، قرار دادن كوه ها را در زمين با اين عبارت أن تميد بهم(216) تعليل مى كند. آيه 31 سوره
انبياء(217) و آيه 10 سوره لقمان(218) از اين موارد هستند. فى ظلال القرآن در مورد اول در تبيين چگونگيِ آن
سخن را كوتاه كرده، تفصيل و تعيين آن را به بحث هاى علمى وامى گذارد.(219)

و در مورد دوم توضيحاتى را به
نقل از علماى زمين شناسى آورده، مى افزايد:

چه اين نظريه درست باشد و چه نادرست، كتاب خدا بيان مى كند
كه وجود اين كوه ها توازن زمين را حفظ مى كند تا كشيده نشود و به جنبش و لرزش دچار نگردد. در اين صورت،
چه بسا نظريه زمين شناسان درباره حفظ توازن زمين به واسطه كوه ها درست باشد.(220)


1. جوهرى طنطاوى، الجواهر، ج‏1، ص‏7؛ ج‏2، ص‏82؛ ج‏1، ص‏183.

2. همان، ج‏1، ص‏3؛ ج‏3، ص‏19؛ ج‏2، ص‏207.

3. همان، ج‏2، ص‏90؛ ج‏2، ص‏207؛ ج‏11، ص‏72.

4. به آن چه در آسمان ها و زمين است بنگريد. سوره يونس، آيه 101.

5. همان گونه كه مأمور شده اى، پايدارى كن. سوره هود، آيه 112.

6. الجواهر، ج‏1، ص‏8.

7. همان، ج‏2، ص‏82.

8. همان، ج‏25، ص‏56.

9. همان، ج‏11، ص‏71.

10. همان، ج‏25، ص‏56 و 57؛ ج‏2، ص‏210؛ ج‏17، ص‏16 و 17.

11. همان، ج‏2، ص‏89 و 90.

12. همان، ج‏25، ص‏57؛ ج‏2، ص‏86 و 87.

13. همان، ج‏1، ص‏8 و 16؛ ج‏26، ص‏101.

14. همان، ج‏1، ص‏16؛ ج‏25، ص‏56.

15. طنطاوى براى احضار روح كلمه علم را به كار مى برد. ما نيز به تبع او، همين لفظ را به كار مى بريم.

بحث از اين كه آيا واقعاً احضار روح شايسته عنوان علم است، موضوعى است كه بررسى و پرداختن به آن در
محدوده اين تحقيق نيست.

16. الجواهر، ج‏1، ص‏84.

17. همان، ج‏17، ص‏16 و 17.

18. همان، ج‏1، ص‏157؛ ج‏4، ص‏54؛ ج‏2، ص‏210.

19. همان، ج‏2، ص‏207.

20. همان، ج‏1، ص‏7.

21. همان، ج‏1، ص‏3؛ ج‏25، ص‏55. بايد توجه داشت كه اين داوريِ طنطاوى ناصواب است. مفسران، آيات احكام
را بيش از 500 آيه دانسته اند، گو اين كه اين تعداد نيز مورد ترديد بوده، بسيارى بر اين باورند كه اگر
دقيق نگريسته شود از اين نيز بيش تر است.

22. همان، ج‏25، ص‏56.

23. همان، ج‏25، ص‏56؛ ج‏3، ص‏19 و 20؛ ج‏25، ص‏245.

24. همان، ج‏1، ص‏35 و 36.

25. همان، ج‏17، ص‏17؛ ج‏25، ص‏56 و 57.

26. همان، ج‏11، ص‏73.

27. همان، ج‏1، ص‏35.

28. همان، ص‏8.

29. همان، ج‏2، ص‏203.

30. همان، ج‏25، ص‏54.

31. همان، ج‏2، ص‏204.

32. همان، ص‏86؛ ج‏17، ص‏23.

33. همان، ج‏1، ص‏7؛ ج‏11، ص‏73.

34. همان، ج‏1، ص‏3.

35. همان، ج‏2، ص‏210.

36. همان، ج‏25، ص‏57 55؛ ج‏2، ص‏203؛ ج‏2، ص‏86.

37. همان، ج‏8، ص‏191.

38. همان، ج‏25، ص‏54 و 55.

39. همان، ج‏25، ص‏245؛ ج‏3، ص‏19 و 20.

40. محمد ابراهيم شريف، اتجاهات التجديد فى تفسير القرآن فى مصر، ص‏709.

41. الجواهر، ج‏1، ص‏89؛ ج‏3، ص‏8.

42. آيا نمى بينيد كه خداوند آبى را از آسمان فرو فرستاد و آن گاه آن را در چشمه هايى در زمين روان كرد.

سوره زمر، آيه 21.

43. الجواهر، ج‏18، ص‏156 و 157.

44. در آن از هرچيزى، به اندازه و سنجيده رويانديم. سوره فجر، آيه 19.

45. الجواهر، ج‏8، ص‏30 16.

46. آيا نمى نگريد به كوه ها كه چگونه برپا شده اند. سوره غاشيه، آيه 19.

47. الجواهر، ج‏25، ص‏152 147.

48. و زمين را گسترانديم و لنگرهايى كوه ها در آن افكنديم ودر آن از زوجى شادى آفرين رويانيديم. سوره
ق، آيه 7.

49. الجواهر، ج‏23، ص‏19 13.

50. همان، ج‏1، ص‏142 140.

51. و خورشيد تا قرارگاهش سير مى كند. سوره يس، آيه 38.

52. الجواهر، ج‏17، ص‏170 167.

53. و از ابرهاى فشرده، آبى روان فرو فرستاديم تا به وسيله آن، دانه اى وگياهى و باغاتى انبوه درآوريم.

سوره نبأ، آيه 14.

54. الجواهر، ج‏25، ص‏30 16.

55. همان، ج‏4، ص‏78 71.

56. همان، ج‏14، ص‏149 144.

57. همان، ج‏1، ص‏13 8.

58. و پرندگان بال گشوده أ. سوره نور، آيه 41.

59. الجواهر، ج‏8، ص‏145 143؛ ج‏1، ص‏146؛ ج‏2، ص‏86 82؛ ج‏6، ص‏43 35؛ ج‏7، ص‏159 87؛ ج‏8، ص‏136؛ ج‏10، ص‏199؛
ج‏15، ص‏254 199؛ ج‏17، ص‏136 23؛ ج‏25، ص‏140 118.

60. آيا در وجود خودشان نمى انديشند أ. سوره روم، آيه 8.

61. الجواهر، ج‏15، ص‏25 20.

62. كسانى كه خدا را ياد مى كنند أ و در مورد آفرينش آسمان ها و زمين مى انديشند. سوره آل عمران، آيه 191.

63. الجواهر، ج‏2، ص‏210 207.

64. هر كه را خواهى، بيشمار روزى مى دهى. سوره آل عمران، آيه 27.

65. الجواهر، ج‏2، ص‏86 81.

66. و اسبان و استرها و خرها را آفريد تا بر آنهاسوار شويد و زينتى تجملى باشند و آن چه را نمى دانيد،
مى آفريند. سوره نحل، آيه 8.

67. الجواهر، ج‏8، ص‏99 96.

68. همان، ج‏1، ص‏3.

69. همان، ج‏2، ص‏204.

70. خداوند است كه براى شما چهارپايان را قرار داد تا بر آنها سوار شويدو از آنها بخوريد و در آنها
براى شما منافعى وجود دارد. سوره مؤمن، آيه 79.

71. الجواهر، ج‏19، ص‏30.

72. همان، ج‏1، ص‏49؛ نيز ر.ك: ج‏10، ص‏198 و 199.

73. و در آن، از هر چيزى به اندازه و سنجيده رويانيديم. سوره حجر، آيه 19.

74. الجواهر، ج‏8، ص‏16.

75. همان، ج‏2، ص‏82.

76. همان، ج‏1، ص‏139.

77. آن گاه به آسمان روكرد و آن را هفت آسمان راست نمود.

78. الجواهر، ج‏1، ص‏47.

79. همان، ج‏1، ص‏51.

80. هفت آسمان محكم. سوره نبأ، آيه 12.

81. خداوند است كه هفت آسمان، و همانند آنها زمين را آفريد. سوره طلاق، آيه 12.

82. و آن چه را نمى دانيد، آفريد.

83. الجواهر، ج‏4، ص‏62.

84. همان، ج‏1، ص‏50.

85. همان، ج‏1، ص‏50 و 51.

86. همان.

87. همان، ج‏3، ص‏6.

88. و هر آينه انسان را از چكيده اى از گل آفريديم. سوره مؤمنون، آيه 12.

89. الجواهر، ج‏11، ص‏97.

90. همان، ج‏2، ص‏49 و 50.

91. همان، ج‏3، ص‏6.

92. همان.

93. همان، ج‏18، ص‏10؛ نيز ر.ك: ج‏24، ص‏213؛ ج‏8، ص‏12.

94. مگر آن كه به سرعت بربايد ربودنى. سوره صافات، آيه 10.

95. الجواهر، ج‏18، ص‏10.

96. همان، ج‏8، ص‏14.

97. همان، ج‏18، ص‏10.

98. همان، ج‏3، ص‏5.

99. همان، ج‏4، ص‏62.

100. همان، ج‏6، ص‏6.

101. زنده را از مرده برون مى آورى. سوره آل عمران، آيه 27.

102. الجواهر، ج‏2، ص‏76.

103. همان، ج‏23، ص‏175.

104. همان، ج‏6، ص‏5. شايد اين سخنان او درباره اهميت شك، برخاسته از باور او به بحث شك دكارت است.

105. همان، ج‏2، ص‏43.

106. همان، ج‏1، ص‏50 و 51.

107. همان، ج‏4، ص‏54؛ ج‏17، ص‏17؛ ج‏23، ص‏175.

108. همان، ج‏1، ص‏88.

109. همان، ج‏3، ص‏19.

110. چنين است كه گفتيم، و هر كه نظير آن عقوبت كه ديده است، عقوبت كند، آن گاه بر او ستم كنند، خدايش
نصرت دهد كه خداوند بخشنده و آمرزنده است. چنين است؛ زيرا خدا شب را در روز و روز را در شب وارد مى كند.

و همانا خداوند شنواى بينا است. سوره حج، آيه 61.

111. الجواهر، ج‏11، ص‏59.

112. همان، ج‏17، ص‏21.

113. همان، ج‏2، ص‏51؛ ج‏2، ص‏50 41.

114. همان، ج‏1، ص‏112 110.

115. همان، ج‏17، ص‏34 و 35.

116. همان، ج‏8، ص‏145.

117. همان، ج‏2، ص‏54 و 55.

118. همان، ج‏1، ص‏55؛ نيز ر.ك: ج‏1، ص‏143؛ ج‏2، ص‏56؛ ج‏3، ص‏7 ،6 و 72؛ ج‏8، ص‏25.

119. خداوند نور آسمان ها و زمين است. سوره نور، آيه 35.

120. الجواهر، ج‏8، ص‏92.

121. آن گاه همانا بيان آن بر ما است. سوره قيامت، آيه 19.

122. الجواهر، ج‏7، ص‏83.

123. همانا آنان كه آن چه را از بينات و هدايت فرو فرستاديم، پس از آن كه در كتاب براى مردم بيانش
كرديم، كتمان مى كنند، آنان را خداوند لعن مى كند و لعن كنندگان نيز لعن مى كنند. سوره بقره، آيه 159.

124. الجواهر، ج‏1، ص‏137.

125. همان، ج‏4، ص‏61 و 62.

126. همان، ج‏8، ص‏142.

127. همان، ج‏2، ص‏56.

128. سوره آل عمران، آيه 18. الجواهر، ج‏25، ص‏53 و 54.

129. سوره توبه، آيه 122. همان، ج‏5، ص‏171.

130. نمونه هاى ديگر: همان، ج‏2، ص‏210؛ ج‏1، ص‏16 ،8 ،3 و 157؛ ج‏2، ص‏210؛ ج‏10، ص‏200؛ ج‏17، ص‏23؛ ج‏18،
ص‏156؛ ج‏24، ص‏213؛ ج‏25، ص‏55.

131. آيا درقرآن تدبر نمى كنند، در حالى كه اگر از نزد غيرخداوند بود، در آن اختلاف بسيارى مى يافتند.

سوره نساء، آيه 82.

132. فى ظلال القرآن، ج‏2، ص‏721.

133. همان، ج‏2، ص‏1079.

134. همان، ج‏2، ص‏806 - 808.

135. همان، ج‏2، ص‏722 و 723؛ نيز ر.ك: ج‏2، ص‏808.

136. همان، ج‏5، ص‏2600.

137. همان، ج‏2، ص‏722 و 723.

138. همان، ج‏2، ص‏722 و 723؛ نيز ر.ك: ج‏2، ص‏1097.

139. همان، ج‏1، ص‏156.

140. همان، ج‏2، ص‏1098.

141. همان، ج‏1، ص‏544 و 545.

142. همان، ج‏1، ص‏544 و 545.

143. سوره فاطر، آيه‏28؛ ر.ك: ج‏5، ص‏2943.

144. فى ظلال القرآن، ج‏1، ص‏181.

145. همان، ج‏2، ص‏721؛ نيز ر.ك: ج‏1، ص‏181؛ ج‏2، ص‏808 806؛ ج‏4، ص‏2376.

146. همان، ج‏4، ص‏1858.

147. همان، ص‏2376.

148. همان، ص‏1858.

149. همان، ج‏1، ص‏181.

150. همان، ج‏1، ص‏181.

151. همان، ج‏1، ص‏182.

152. همان، ج‏1، ص‏182.

153. همان؛ نيز ر.ك: ج‏4، ص‏1858 ،1857 و 2375.

154. همان، ج‏1، ص‏182.

155. همان، ج‏1، ص‏182.

156. همان، ص‏183.

157. همان، ج‏4، ص‏1857 و 1858.

158. همان، ج‏1، ص‏183 و 184.

159. همان، ج‏1، ص‏183.

160. همان، ج‏1، ص‏183.

161. او است كه زمين را بگسترد و در آن لنگرها كوه ها و جوى هايى قرار داد و درآن از هر نوع ميوه، دو صنف
دوتايى پديد آورد. سوره رعد، آيه 3.

162. فى ظلال القرآن، ج‏4، ص‏2045 و 2046.

163. همان، ج‏6، ص‏3359.

164. همان، ج‏6، ص‏3366.

165. همانادر آفرينش آسمان ها و زمين و از پس يكديگر آمدن شب و روز، به تأكيد نشانه هايى براى خردمندان
است. سوره آل عمران،آيه 190.

166. فى ظلال القرآن، ج‏1، ص‏543.

167. همان، ج‏5، ص‏2759.

168. خورشيد را جرمى درخشان و ماه را نورى قرار داد. سوره يونس، آيه 5.

169. فى ظلال القرآن، ج‏3، ص‏1765.

170. چراغى بسيار درخشان. سوره نبأ، آيه 13.

171. فى ظلال القرآن، ج‏6، ص‏3806.

172. در آن آسمان چراغى و ماهى روشن كننده قرار داد. سوره فرقان، آيه 61.

173. فى ظلال القرآن، ج‏5، ص‏2576.

174. آسمان ها را بدون ستونى كه ببينيدش برافراشت. سوره رعد، آيه 2.

175. فى ظلال القرآن، ج‏4، ص‏2044.

176. همان، ج‏5، ص‏2948.

177. به دليل( آن كه خداوند )قادر است و شب را در روز وارد مى كند و روز را در شب داخل مى كند. سوره حج،
آيه 61.

178. فى ظلال القرآن، ج‏4، ص‏2439.

179. همان، ج‏5، ص‏2796.

180. همان، ج‏6، ص‏3481.

181. همان، ج‏1، ص‏384 و 385.

182. همان، ج‏3، ص‏1765.

183. همان، ج‏5، ص‏2935.

184. همان، ص‏2983.

185. همان، ج‏6، ص‏3452.

186. همان، ص‏3703.

187. و هيچ جنبنده اى در زمين وپرنده اى أ نيست مگر آن كه همانند شما امت هايى هستند. سوره انعام، آيه 38.

188. فى ظلال القرآن، ج‏2، ص‏1080.

189. و خواب شما را استراحتى و وقفه اى در تحرك شما قرار داديم. سوره نبأ، آيه 9.

190. فى ظلال القرآن، ج‏6، ص‏3805.

191. پس آيا به شتر نمى نگريد كه چگونه آفريده شده است؟ سوره غاشيه، آيه 17.

192. فى ظلال القرآن، ج‏6، ص‏3898 و 3899؛ نيز ر.ك: ج‏4، ص‏2186 و 2477؛ ج‏5، ص‏3094 و 3222؛ ج‏6، ص‏3715 و 3804.

193. دو دريا را درهم آميخت تا به هم برسند به طورى كه( در )بين آن دو حائلى وجود دارد كه به يكديگر
تجاوز نكنند و تغييرى در يكديگر به وجود نياورند. سوره الرحمن، آيه 19.

194. فى ظلال القرآن، ج‏6، ص‏3452 و 3453.

195. و ما يستوى البحران هذا عذب فرات سائغ شرابه وهذا ملح اجاج أ؛ و اين دو دريا يك سان نيستند. يكى
شيرين و گوارا و ديگرى شور و تلخ است‏أ.

196. فى ظلال القرآن، ج‏5، ص‏2934.

197. وهوالذى مرج البحرين هذا عذب فرات أ.

198. فى ظلال القرآن، ج‏5، ص‏2572.

199. يخرج منهما اللؤلؤ والمرجان؛ از آنها مرواريد و مرجان برون آيد. ر.ك: فى ظلال القرآن، ج‏6، ص‏3453 و
3454.

200. جنات عدن يدخلونها يحلّون فيها ومن اساور من ذهب ولؤلؤاً أ؛ بهشت هاى جاودانى كه در آن وارد شوند
و در آن جا با دستبندهايى ازطلا و مراوريد آراسته گردند أ. فى ظلال القرآن، ج‏5، ص‏2934.

201. پروردگارى كه همه چيز را آفريد، پس هرچيز را در جايگاه مناسب خود راست نمود و پروردگارى كه
سنجيد، پس آفريدگان را بسوى هدفى هدايت نمود. سوره اعلى، آيه 2.

202. فى ظلال القرآن، ج‏6، ص‏3888 3884.

203. انّا كل شى‏ء خلقناه بقدر؛ هماناما هر چيزى را به اندازه اى معين آفريديم.

204. فى ظلال القرآن، ج‏6، ص‏3440 3436.

205. أ وخلق كل شى‏ء فقدّره تقديراً؛ و هر چيزى را آفريد پس هر آفريده اى را سنجيد، سنجيدنى دقيق.

206. فى ظلال القرآن، ج‏5، ص‏2549 و 2550؛ نيز ر.ك: فى ظلال القرآن، ج‏6، ص‏3850 3848.

207. و هوالذى خلق من الماء بشراً فجعله نسباً وصهراً أ؛ و او است كه از آب، بشرى آفريد. پس او را تبارى
و پيوندى قرار داد أ.

208. فى ظلال القرآن، ج‏5، ص‏2573.

209. ثم جعلناه نطفة فى قرار مكين؛ آن گاه او را نطفه اى در قرارگاهى جايدار قرار داد.

210. فى ظلال القرآن، ج‏4، ص‏2458 و 2459؛ براى آشنايى با موارد ديگر، ر.ك: ج‏4، ص‏2180 و 2181؛ ج‏5، ص‏3092 و 3093.

211. اللّه الذى جعل لكم الليل لتسكنوا فيه والنهار مبصراً؛ خداوند است كه براى شما شب را قرار داد تا
در آن آرامش يابيد و روز را قرار داد تا بصيرت دهنده باشد. فى ظلال القرآن، ج‏5، ص‏3092.

212. واختلاف الليل والنهار أ آيات لقوم يعقلون؛ و از پس يكديگر آمدن شب و روز أ نشانه هايى است براى
گروهى كه تعقل مى كنند. فى ظلال القرآن، ج‏5، ص‏3223.

213. هوالذى جعل لكم الارض ذلولاً؛ او كسى است كه زمين را براى شما رام و تسليم قرار داد. فى ظلال
القرآن، ج‏6، ص‏3637 و 3638.

214. لا الشمس ينبغى لها ان تدرك القمر ولا الليل سابق النهار أ؛ نه خورشيد را مى سزد كه به ماه برسد و
نه شب پيشى گيرنده روز باشد. فى ظلال القرآن، ج‏5، ص‏2969.

215. فى ظلال القرآن، ج‏5، ص‏3090؛ نيز ر.ك: ج‏5، ص‏2968 لخلق السموات والارض اكبر من خلق الناس أ؛ به
تأكيد، آفرينش آسمان ها و زمين از آفرينش مردم بزرگ تر است أ.

216. كه مبادازمين، آنها ساكنان خود را بلرزاند.

217. وجعلنا فى الارض رواسى ان تميد بهم أ.

218. أ والقى فى الارض رواسى ان تميد بكم أ.

219. فى ظلال القرآن، ج‏4، ص‏2376.

220. همان، ج‏5، ص‏2786؛ نيز ر.ك: ج‏6، ص‏3832 و 3833.

/ 249