عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم - نسخه متنی

شادی نفیسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

علامه در تبيين اين شيوه بيان قرآن مى گويد:

اين تشبيه را بدان جهت كرده اند كه دركش تا حدى براى ساده
دلان آسان شود.(52)

در اين سخنان به خوبى مى بينيم كه چگونه علامه علم را قرينه اى براى انصراف معنا و مفهوم آيه از معناى
متبادر ابتدايى، كه گذشتگان نيز به آن اعتقاد داشته اند، قرار داده است.(53)

ايشان در تفسير مسئله رجم
شياطين توسط شهاب ها، برخوردى مشابه را پيش مى گيرد و با معتبر دانستن يافته هاى علمى درتفسير اين
دسته از آيات تجديد نظر مى كند.

مفسران براى اين كه مسئله استراق سمع شيطان ها در آسمان را تصوير كنند و نيز تصور كنند كه چگونه به
شيطان ها در اين هنگام با شهاب ها تيراندازى مى شود، توجيهاتى ذكر كرده اند كه همه بر اين اساس
استوار است كه آسمان عبارت است از افلاكى محيط به زمين.

و جماعت هايى از ملائكه درآن افلاك منزل
دارند. آن افلاك در و ديوارى دارد كه هيچ چيز نمى تواند وارد آن شود، مگر چيزهايى كه از خود آسمان
باشد. و اين كه در آسمان اول، جماعتى از فرشتگان هستند و شهاب ها را به دست گرفته، در كمين شيطان ها
نشسته اند تا هر وقت نزديك بيايند كه اخبار غيبيِ آسمان را استراق سمع كنند، با آن شهاب ها بر سر
ايشان بكوبند و دورشان سازند. اين معانى همه از ظاهر آيات و اخبار به ذهن مى رسد.

اما امروزه بطلان اين سخنان به خوبى روشن و عيان گشته است. در نتيجه، بطلان همه آن وجوهى هم كه در
تفسير شهاب ذكر كرده اند، كه وجوه بسيار زيادى هم هستند و در تفاسير مفصل و طولانى ... نقل شده، باطل
مى شود.

لاجرم بايد توجيه ديگرى كرد كه مخالف با علوم امروزى و مشاهداتى كه بشر از وضع آسمان ها دارد،
نبوده باشد. آن توجيه به احتمال ما خدا داناتر است اين است كه اين بياناتى كه دركلام خداى تعالى ديده
مى شود، از باب مثال هايى است كه به منظور تصوير حقايق خارج از حس زده شده تا آن چه خارج از حس است به
صورت محسوسات در افهام بگنجد ....

و بنابراين، مراد از آسمانى كه ملائكه در آن منزل دارند، عالمى ملكوتى خواهد بود كه افقى عالى تر از
افق عالم ملك و محسوس دارد. همان طور كه آسمان محسوس ما با اجرامى كه در آن هست، عالى تر و بلند تر از
زمين ما هستند.

و مراد از نزديك شدن شيطان ها به آسمان و استراق سمع كردن و به دنبالش هدف شهاب ها قرار
گرفتن، اين است كه شيطان ها مى خواهند به عالم فرشتگان نزديك شوند و از اسرار خلقت و حوادث آينده
سردرآورند. و ملائكه نيز ايشان را با نورى از ملكوت، كه شيطان ها تاب تحمل آن را ندارند، دور مى سازند
....(54)

اين نمونه اى گويا از تأثيرپذيرى و تحول نگرش مسلمانان و مفسران به واسطه معارف جديد علمى است.

ب) مصداق هفت آسمان

علامه در عين حال كه به كشفيات علمى توجه دارد، به ظاهر آيات نيز شديداً پايبند است و از اين كه مطلبى
را بر آيه تحميل كند يا بدون دليل قطعى، از معناى حقيقى منصرف شده، معناى مجازى را اختيار كند، پرهيز
دارد.(55)

از اين رو در مواردى كه مطلبى با ظاهر قرآن سازگارى ندارد، هيچ داعيه اى بر تحميل آن نمى بيند
و درحد همان معناى ظاهرى توقف مى كند. ايشان در تعيين مصداق هفت آسمان سكوت مى كند و تنها مى گويد كه
منظور از آسمان هاى هفت گانه، سيارات آسمان يا خصوص بعضى از آنها، از قبيل خورشيد و ماه و غير آن دو،
نيست.(56) و توضيح اضافه ازعلم براى آن نمى دهد.

درواقع بايد گفت كه ايشان در مواقعى كه سخن علم با آيات قرآن تطبيق ندارد و هيچ يك را نيز نمى توان به
گونه اى تأويل كرد كه توافقى حاصل آيد، توقف كرده، تبيين آن را به آينده و آگاهى هاى نوين در هر دو
حوزه وامى گذارند.

ج) خلقت آدم

آخرين مورد از صور تعارض، مواردى است كه علامه معتقد است يافته هاى علمى، مسلّماتى غيرقابل ترديد
نيست، بلكه فرضيه هايى حدسى است كه در بسيارى از موارد، از اثبات مدعاى خود قاصر مى باشد. اين گونه
برخورد را در بحث خلقت انسان اوليه در قرآن و نظريه تكامل انواع شاهد هستيم.

علامه نظر قرآن را در اين باره چنين تفسير مى كند:

آيات كريمه قرآن ظاهر و صريح است در اين كه بشر امروزى ... از طريق تناسل منتهى مى شود به يك زن و يك
شوهر معيّن ... و نيز صريح است در اين كه اين اولين فرد بشر و همسرش از هيچ پدر و مادرى متولد نشده اند،
بلكه از خاك يا گل يا لايه زمين ... خلق شده اند.(57)

/ 249