عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم - نسخه متنی

شادی نفیسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مفاهيمى همچون صبر، شهادت(76) و جهاد در قالب عباراتى نوين عرضه شدند و سعى شد پيرايه هاى بوجود آمده
بر روى باورهاى ناب ديگرى چون تقيه،(77) دعا، زيارت، قضا و قدر و انتظار مصلح(78) كه تعمداً به عنوان
عوامل تسليم در اسلام و شيعه معرفى مى شدند، زدوده گردد.

?
شهيد مطهرى درباره لزوم بازنگرى در برداشت
هاى ناصواب گذشته از مفاهيم اصيل اسلامى مى گويند:

فكر دينيِ ما بايد اصلاح بشود. تفكر ما درباره دين غلط است، غلط. به جرأت مى گويم از چهار مسئله فروع،
آن هم در عبادات، چند تايى هم از معاملات، از اينها كه بگذريم ديگر فكر درستى ما درباره دين نداريم.

نه در اين منبرها و در اين خطابه ها مى گوييم و نه در اين كتاب ها و مقاله ها مى نويسيم و نه فكر مى
كنيم.(79)

ايشان خود به بازشناسيِ مفاهيم تقوا، عدل، امر به معروف و نهى از منكر، اجتهاد، دعا، علم، توكل،
زهد، شهادت، انتظار و واقعه كربلا پرداخته است و كوشيده تا چهره واقعى اسلام را بنماياند. آيه هاى
جهاد و شهادت، اركان دعوت به مبارزه عليه ظلم و استعمار قرار گرفتند.

در بعد اقتصادى، احكام اسلام
درباره مالكيت عمومى، نظير اوقاف،(80) عدالت اجتماعى و قسط،(81) و كراهت جمع مال در دست عده اى معدود،
بيشتر مورد تأكيد قرار گرفت. صاحب نظران به مباحث اقتصاديِ اسلام پرداختند تا ديدگاه هاى آن را
درباره موضوعات مختلف اقتصادى و نيز فقير و غنى، مالكيت، توزيع و افزايش ثروت، كار، سرمايه، ابزار
توليد و ارزش اضافى تبيين كنند.

توضيح داستان هاى قرآن، نظير داستان هابيل و قابيل و نيز حضرت موسى و فرعون به عنوان سمبل هاى مبارزه
طبقاتى و نبرد اجتماعى با زيربناى اقتصادى، همچنين تحليل نهضت پيامبر اكرم ْ(82) و تاريخ اسلام بر
همين مبنا و تفسير بعد اقتصاديِ اسلام از نظر سوسياليستى، به كار بردن عباراتى همچون جامعه بى طبقه
توحيدى، ايدئولوژى، جهان بينى،(83) مبارزه خونين، مثلث شوم زر، زور و تزوير و ارتجاع، در كنار گرايش
افراطى به سادگى، مخالفت با هرگونه مال و زينت و حمايت از نبرد مسلحانه به عنوان تنها راه مبارزه و
در عين حال مخالفت با راه هاى تربيتى به عنوان روش هاى ارتجاعى(84) و سازشكارانه، توسط برخى
نويسندگان، از وسعت تأثير اين جريان در برداشت ها، تفسيرها، تحليل ها و گرايش هاى آن زمان حكايت مى
كند، تا جايى كه حتى انديشمندان مسلمان نيز براى مفاهمه مشترك و رفع افتراى كاستى بر اسلام ناب در
زمينه هاى اجتماعى و مبارزاتى، از برخى از اين واژه ها استفاده كردند.

گروه سوسياليست هاى خداپرست،
امت، مجاهدين خلق و فرقان، كه در عين تمايل قلبى به مكاتب سوسياليستى، به ويژه در مراحل اوليه، لواى
اسلام را براى پيشبر
د اهداف خود مناسب قلمداد مى كردند، نمونه هاى بارز تأثيرپذيريِ سازمان يافته اين جريان هستند. دكتر
شريعتى(85) از جمله كسانى است كه از ديدگاه هاى اين گروه بسيار بهره مى برد. نگرش او در تحليلى كه از
داستان هابيل و قابيل و حسين وارث آدم ارائه مى دهد، به روشنى نمايان است.(86)

مؤلف كتاب انديشه سياسى
در اسلام معاصر درباره او مى نويسد:

هر قدر انسان بخواهد درباره مشروعيت اين نوع التقاطى گرى خاموش بماند و قضاوت نكند ولى بايد گفت:

چيزى كه مسلّم است اين است كه آميزه نيرومند شريعتى از آرمان ها و عدالت اجتماعيِ ديالكتيكى و
اسلامى بيش تر از هر نوع ديگرى از آموزش دهيِ دينى موفق بوده است كه اسلام را در ايران معاصر، تنها
ايدئولوژيِ مبارزه براى انبوه عظيمى از جوانان مبارزه بگرداند كه در غير اين صورت، جذب آموزه هاى
دنيوى دست چپى مى شدند.(87)

سيد قطب انديشور برجسته اى است كه تأثير اين ادبيات را در حساسيت ها و نوشته هاى او، كه براى رفع
شبهات ايجاد شده تدوين شده اند، مى توان رديابى كرد.

كتاب هاى العدالة الاجتماعيه فى الاسلام و
معالم فى الطريق او به اين بحث مربوط است. او بر ويژگى هاى اسلام كه به سوسياليسم شباهت دارد، تأكيد
مى ورزد، ولى آن را وجه يگانگيِ اين دو مكتب تلقى نمى كند.(88)

/ 249