دهند همچنان كه قرآن در آيه 27 سوره انبياء آورده است. (60)البته منظور اين نيست كه آنها جانشين اسباب
طبيعيِ حدوث پديده ها و وقايع هستند، بلكه تأثير آنها در طول اسباب طبيعى است نه در عرض و به جاى
آنها.(61) علاوه بر اين، وساطت آنها در اجراى فرمان خداوند، هم در امور تكوينى و هم در امور تشريعى
است.(62)2.دوم صفتى كه از ملائكه در قرآن و حديث آمده اين است كه در بين ملائكه نافرمانى و عصيان نيست. علامه
نتيجه مى گيرد كه معلوم مى شود ملائكه نفسيت مستقل ندارند و داراى اراده اى مستقل نيستند كه بتوانند
غير آن چه كه خدا اراده كرده، اراده كنند.پس ملائكه در هيچ كارى استقلال ندارند و هيچ دستورى را كه
خدا به ايشان تحميل كند تحريف نمى كنند و كم و زيادش نمى سازند.(63) ايشان براى اين سخن به آيه ششم سوره
تحريم(64) استناد مى كنند.3.علامه با استفاده از آيات 164 سوره صافات،(65)21 سوره تكوير(66) و 22 سوره سبأ،(67) ويژگيِ سوم ملائكه را اين
گونه توضيح مى دهد:ملائكه با همه كثرتى كه دارند داراى مراتب مختلفى از نظر بلندى و پايينى هستند،
بعضى مافوق بعضى ديگرند و جمعى نسبت به مادون خود آمرند و آن ديگران مأمور و مطيع آنان. آن گاه مى
افزايد:آن كه آمر است به امر خدا امر مى كند و حامل امر خدا به سوى مأموران است. و مأموران هم به
دستور خدا مطيع آمرند. در نتيجه، ملائكه به هيچ وجه از خود اختيارى ندارند.(.(68)علامه در توضيح علت اختلاف در نسبت دادن يك پديده، به علت هاى غيرماديِ متعدد، همين ويژگى را مبنا
قرار مى دهد:همچنان فعل متقدم و متبوع از ملائكه، عيناً فعل اتباع و پيروان او، و قول او هم قول آنان
است. چنان كه در عين حال، فعل تمامى، فعل پروردگار و قول همه، قول او جلت عظمته مى باشد.ايشان با
آوردن آيات 42 سوره زمر،(69)11 سوره سجده(70) و 61 سوره انعام(71) مى نويسد:ملاحظه مى كنيد كه چگونه موضوع واحدى را كه قبض روح باشد در يك جا به خود، در جاى ديگر به ملك الموت و
در جاى سوم به اتباع ملك الموت نسبت داده است.(72)ايشان مورد ديگرى را نيز مثال مى زند:همچنين وحى يى را كه به رسول اكرم شده، در يك جا به خود نسبت
داده ...،(73)در جاى ديگر به روح الامين و جبرئيل ...(74) و در جاى سوم، آن را به فرشتگان وحى ....(75)4. صفت چهارم اين كه ملائكه از آن جا كه هرچه مى كنند به امر خدا مى كنند، هرگز شكست نمى خورند؛ به
شهادت اين كه فرموده: وما كان اللّه ليعجزه من شىء فى السماوات ولا فى الارضخدا هرگز چنين نبوده
كه چيزى درآسمان ها و زمين او را عاجز كند.(76)و از سوى ديگر فرموده: واللّه غالب على امرهخدا بر امر
خود مسلط است.(77)و نيز فرموده: ان اللّه بالغ امره( خدا كار خود را به انجام خواهد رسانيد.(78) و (79)
ماهيت ملائكه
علامه پس از دسته بنديِ ويژگى هاى فرشتگان، كه ذكر آن رفت، نتيجه مى گيرد كه:از اين جا روشن مى شود كه ملائكه موجوداتى هستند كه وجودشان منزه از ماده جسمانى است؛ چون مادهجسمانى در معرض زوال و فساد و تغيير است و نيز كمال در ماده، تدريجى است، از مبدأ سير، حركت مى كند تا
به تدريج به غايت كمال برسد. و اى بسا در اين بين به موانع و آفاتى برخورد كند و قبل از رسيدن به حد
كمالش از بين برود. و ملائكه اين طور نيستند.(80)ايشان درواقع غيرمادى بودن ملائكه را نتيجه روشن و ظاهر آيات در اين موضوع تلقى مى كند.
خصوصيات جن
علامه با استناد به آيات مختلف قرآن، به برشمردن آن چه مى توان درباره اين مخلوقات خداوند گفت، مىپردازد.1. جنيان نوعى از مخلوقات خداوند هستند كه مانند ما زندگى و مرگ و قيامت دارند. و براى اثبات آن به آيه
18 سوره احقاف(81) استناد مى كنند.(82)2. ... جنيان هم مانند انسان ها مؤمن و كافر دارند، بعضى صالح و بعضى ديگر فاسدند.(83) علامه آيات متعددى
را شاهد براى اين سخن مى آورد از جمله، آيه 56 سوره ذاريات(2 (84) سوره جن(85) و 31 سوره احقاف.(86)3. ... اين نوع مانند نوع بشر داراى شعور و اراده است.(87) علامه آيه اى را براى اين سخن خود گواه نمى
آورد. به نظر مى رسد اين معنا را از مكلف بودن جن و متصف به ايمان و كفر نشدن آنها استنباط كرده است.