قرآن و علم - عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم - نسخه متنی

شادی نفیسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و همواره بر لزوم همراهيِ ذكر و فكر، تأكيد مى كنند كه ذكر بدون فكر، لقلقه زبانى بيش نيست و آن چه
مايه فلاح و رستگارى است همان ذكر آميخته با تفكر در جميع حالات است.(131)

... تنها يادآوريِ خدا كافى نيست. اين يادآورى، آن گاه ثمرات ارزنده اى خواهد داشت كه آميخته با تفكر
باشد، همان طور كه تفكر درباره خلقت آسمان و زمين نيز اگر آميخته با ياد خدا نباشد؛ به جايى نمى رسد.

چه بسيارند دانشمندانى كه در مطالعات فلكيِ خود و تفكر مربوط به خلقت كرات آسمانى، اين نظام شگفت
انگيز را مى بينند اما چون ياد خدا نيستند و عينك توحيد بر چشم ندارند و از زاويه شناساييِ مبدأ هستى
به آنها نگاه نمى كنند، از آن نتيجه لازم را نمى گيرند ....(132)

قرآن و علم

پهنه هستى و گستره آفرينش، موضوع ديگرى است كه مفسران نمونه، دعوت قرآن را به تفكر در آن، باز مى
گويند. آنان با شيفتگى از نقشه دلربا و شگفت انگيز خلقت و از نقش هاى بديع و طرح هاى زيبا و دل انگيز
ونظام هاى خيره كننده اش، ياد مى كنند.(133)

دعوت قرآن را به مطالعه آن و آموختن علوم طبيعى، كلّى مى
دانند و پرداختن قرآن به اين دانش ها را، نه آن گونه كه دائرة المعارفى بزرگ يا كتاب علوم طبيعى، به
آنها مى پردازد، بلكه درحد بيان كليات معرفى مى كنند(134) كه تنها در مواردى، از قسمت هاى حساسى از
علوم و دانش ها( پرده برمى دارد؛(135) اما به تفصيل به بيان مصاديق نمى پردازند واين قسمت هاى حساس و
هدف از طرح آنها را، تبيين نمى كنند و از موارد احتماليِ نقض، سخن به ميان نمى آورند.

مفسران نمونه، قرآن را كتاب انسان سازى مى دانند كه از آن چه در هدايت و تربيت انسان بدان نياز بوده،
چيزى را فروگذار نكرده است(136) و چنان چه به برخى از موارد علوم طبيعى اشاره نموده، تنها به تناسب بحث
هاى توحيدى و تربيتى و در پرتو همين هدف اصلى بوده است.(137)

آنان در تفسير بخش پايانيِ سوره تكوير، هدف از طرح اين سوگندهاى پرمعنا و آميخته با نوعى ابهام را
به حركت درآوردن انديشه ها مى دانند تا متوجه وضع خاص و استثناييِ اين سيارات در ميان خيل عظيم
ستارگان آسمان شوند تا بيش تر در آن بينديشند و با عظمت پديد آورنده اين دستگاه بزرگ، بيش تر آشنا
گردند.(138)

از آن جا كه نويسندگان تفسير نمونه، برهان نظم را روشن ترين دليل خداشناسى معرفى مى كنند(139) و جهان
آفرينش را نيز كتاب فوق العاده بزرگى برمى شمارند كه هر حرف و كلمه آن، دليل بسيار روشن بر وجود
يكتاييِ آفريدگار جهان است(140) و آيينه درخشان قدرت و علم و يگانگيِ او مى باشد،(141) بر همين مبنا هم
جايگاه علم را چنين توضيح مى دهند:

... هر قدر علوم طبيعى، زمين شناسى، گياه شناسى، حيوان شناسى، علم تشريح، فيزيولوژى و روان شناسى و
روانكاوى پيشرفت مى كند، عجايب تازه اى درباره آفرينش زمين كشف مى شود كه هر يك آيتى از آيات عظمت
خداوند است.(142)

در تفسير سوره اعلى در بحث از تقدير و هدايت الهى، بيانى ديگر در اين باره را شاهديم، آن جا كه مى
نويسند:

اكتشافات علمى به ما امكان مى دهد كه چهره هاى تازه و شگفت آور و شوق انگيزترى از اين تقدير و هدايت
را در تمام ذرات جهان بنگريم.(143)

درواقع بايد گفت كه ظاهراً از ديدگاه مفسران نمونه، تفكر در طبيعت و پرداختن به علوم تجربى، به طور
مستقل، مورد نظر قرآن نيست و فى حد نفسه در رفع نيازهاى بشر يا در مسير تكامل او مطرح نگرديده است،
بلكه دعوت به انديشيدن در آن تنها تا بدان جا است كه آفريننده عالم و قادر و باعظمت آن را به ما
بنماياند.

همچنين بايد افزودكه در نگرش اين مفسران، با پيش فرض هماهنگيِ كامل بين قرآن و طبيعت،
برداشت بشر از اين دو مقوله نيز هماهنگ تلقى شده، محلى براى ناهمخوانى بين آن دو وجود ندارد. لذا
تنها از مواردى سخن گفته شده است كه يافته هاى علمى با برداشت هاى دينى، همسويى و همسخنى كاملى
دارند.

/ 249