عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
ايشان در بررسى مستند قرآنيِ طرفداران دو نظريه، مهم ترين
آيه اى را كه طرفداران نظريه تكامل بدان تمسك جسته اند، آيه 33 سوره آل عمران معرفى مى كنند و توضيح مى
دهند كه ديگر آيات مورد استفاده، يا اصلاً بى ارتباط با موضوع و از قبيل تفسير به رأى است و يا آن كه
نسبت به هر دو نظريه يك سان، قابل تطبيق است.آن چه در آيه: ان اللّه اصطفى آدم ونوحاً وآل ابراهيم و
آل عمران على العالمين(5)وجه استناد است، نسبت دادن برگزيده شدن آدم بر جهانيان است كه دال بر وجود
انسان هايى در زمان او تلقى شده است كه آدم از ميان آنها، به دليل جهش فكرى و معنوى، ممتاز گشته است.مفسران نمونه، در بحث از اين آيه، اين نتيجه گيرى را در جايى درست مى دانندكه بتوان گفت كه منظور از
عالمين، تنها مردم معاصر است؛ ولى اگر كسى بگويد كه اين كلمه، اعم از معاصران و غيرمعاصران است،
ديگر آيه دلالتى برمقصود نخواهد داشت.آنان در تأييد اعم بودن لفظ عالمين، به حديثى در فضيلت حضرت
فاطمه زهرا اشاره مى كنند كه با عبارت هى سيدة نساء العالمين من الاولين والآخرين از عموم انسان ها
برتر شمرده شده اند. اما بايد توجه داشت كه تعيين معناى حقيقى كلمه عالمين به استناد اين حديث ميسر
نيست؛ زيرا به كار بردن دو قيد اولين و آخرين مى تواند قرينه اى براى افاده معناى موردنظر تلقى شود.هم ايشان احتمال ديگرى را نيز در معناى آيه، در پاورقى مطرح كرده اند؛ اما در تأييد و رد نظريات در
اين باره، به بحث مستوفايى در لغت نپرداخته، به صرف احتمال بسنده كرده اند.(6)البته در اين جا مناسب است به سخن ديگرى از آنان توجه كنيم كه در ضمن بحث از چگونگيِ ازدواج فرزندان
حضرت آدم، در اين باره مطرح كرده اند. ايشان با اشاره به دو قول دراين باره، قول ديگرى را نيز مى
آورند و مى نويسند:در اين جا احتمال ديگرى نيز هست كه گفته شود فرزندان آدم با بازماندگان انسان هاى پيشين ازدواج كرده
اند؛ زيرا طبق رواياتى، آدم اولين انسان روى زمين نبوده. مطالعات علميِ امروز نير نشان مى دهد كه نوع
انسان احتمالاً از چند ميليون سال قبل در كره زمين زندگى مى كرده است، در حالى كه از تاريخ پيدايش
آدم تاكنون زمان زيادى نمى گذرد.بنابراين، بايد قبول كنيم كه قبل از آدم انسان هاى ديگرى در زمين مى
زيسته اند كه به هنگام پيدايش آدم در حال انقراض بوده اند. چه مانعى دارد كه فرزندان آدم با باقى
مانده يكى از نسل هاى پيشين ازدواج كرده باشد؟
ايشان سپس با اعلام عدم سازگاريِ اين احتمال با ظاهر آيه مورد تفسير، اين بحث را نيازمند گفتگويى
بيش تردانسته اند كه خارج از حوصله بحث تفسير است.(7)در واقع ايشان در اين قسمت، وجود انواع انسان ها را در زمان حضرت آدم، از نظر علمى پذيرفته شده تلقى
كرده اند؛ اما بين آن و نظريه تكامل، ارتباطى برقرار نساخته اند و توضيح هم نداده اند كه آيا باتوجه
به پذيرش اين مطلب و باتوجه به غير قطعى دانستن نظريه تكامل، چه نظرى درباره خلقت حضرت آدم و انسان
هاى موجود دارند.مفسران نمونه، در ادامه بحث خود، پس از طرح مستند قرآنيِ طرفداران نظريه تكامل، مهم ترين آيه مورد
استناد طرفداران ثبوت انواع را آيات 29 - 26تا 31 سوره حجر و همچنين آيات مشابه آن بدون ذكر شماره آيات و
نام سوره دانسته اند كه ظاهر اين آيات بر آفرينش آدم نخست از گل دلالت دارد و تصريح مى كنند:طرز بيان اين آيات چنين نشان مى دهد كه ميان خلقت آدم از خاك و پيدايش صورت كنونى، انواع ديگرى وجود
نداشته است.(8)البته ايشان براى اين سخن خود، دليلى اقامه نمى كنند و تنها به رد احتمال خلاف، به استناد كلمه ثم
مى پردازند و توضيح مى دهند كه اگرچه اين لفظ، در لغت عرب براى ترتيب با فاصله آورده مى شود، اما هرگز
دليل بر گذشتن ميليون ها سال و وجود هزاران نوع نيست، بلكه هيچ مانعى ندارد كه اشاره به فاصله هايى
باشد كه در ميان مراحل آفرينش آدم از خاك و سپس گل خشك و سپس دميدن روح الهى، وجود داشته باشد.و آيه 5
سوره حج، كه در آن براى بيان مراحل مختلف تطور جنين، از لفظ ثم استفاده شده، شاهدى بر اين مدعا
آورده شده است.اما بايد توجه داشت كه همان گونه كه خود مفسران نمونه اشاره كرده اند، همان طور كه ثم لزوماً دلالتى
بر وجود فواصل طولانى ندارد، دلالتى نيز بر وجود فواصل كوتاه ندارد و در هر دو مورد، قابل تطبيق است،
به ويژه آن كه در همان آيه 5 سوره حج، پيش از آن كه براى بيان تعاقب مراحل مختلف جنين، از لفظ ثم
استفاده شود، خلقت از جنين، به لفظ ثم درپى خلقت از خاك آورده شده است كه شكى نيست اگر خطاب آيه را
متوجه تك تك انسان ها بدانيم، نسبت دادن خلقت آنها از خاك، به لحاظ آفرينش انسان اوّلى از آن، قطعاً
در برگيرنده زمانى بسيار طولانى است.