عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم - نسخه متنی

شادی نفیسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

علامه در تفسير آيه:

الم تروا كيف خلق اللّه سبع سموات طباقاً(71)

كه از قول حضرت نوح در احتجاج با
مشركان آمده است، مى گويد:

اين آيه دلالت دارد بر اينكه مشركين معتقد به هفت گانه بودن آسمان ها بودند و آن را امرى مسلّم مى
شمردند. و قرآن با آنان به وسيله همان چيزى كه خود آنان مسلّم مى دانستند، احتجاج كرده است. به هرحال،
داستان هفت گانه بودن آسمان ها در كلام نوح للَّه به خوبى دلالت دارد بر اين كه اين مسئله از انبيا
از قديم ترين زمان ها رسيده است.(72)

با تحقيقى كه در تفسير الميزان صورت گرفت، مورد ديگرى در تأييد اين نظر يافت نشد. اما سخنى كه علامه
در اين سطور آورده، اين معنا را القا مى كند كه ممكن است اعتقاد به هفت گانه بودن آسمان ها تنها نقل
اعتقادات مردمان گذشته بوده و ريشه استوارى نداشته باشد. اين سخن فى حد نفسه، دور از شأن يك كتاب
دينى، كه هدف آن، هدايت مردم است، نمى باشد.

اما مسئله اين است كه اولاً، قرآن ادعاى جاودانگى دارد و
بنا بر نظر خود علامه، مخاطب آن، همه افراد بشرند. پس بايد پيامش براى همه بشر معنادار باشد.

ثانياً،
اين اعتقاد با اعتقاد مشركان عرب هماهنگ نيست. اعراب زمان ظهور اسلام، چنين باورى درباره آسمان ها
نداشته اند. و اگر قرار است معارف قرآن، براساس اعتقادات مردم خاصى بيان شده باشد، قطعاً اعراب صدر
اسلام از همه به اين مقام سزاوارترند.

ثالثاً، قرآن ثابت كرده كه مطالبش با يافته هاى امروز علم
سازگارتر است تا با دانش گذشتگان.

5. قرآن آن گاه كه به توصيف طبيعت مى پردازد و آن گاه كه آسمان و زمين و خورشيد و ماه و ستارگان را تصوير
مى كند، از چه منظرى به جهان مى نگرد؟

آيا از زبان كسى سخن مى گويد كه بر اين عالم مادى محيط است و از
خارج به زمين و به كل جهان مى نگرد؟

يا از ديد يك بشر كه براين كره خاكى قرار دارد، به اين كارمبادرت
مى ورزد؟

در صورت دوم، آيا حس معمولى بشر مبنا قرار گرفته، يا حواس او كه با تجهيزات علميِ جديد،
مسلح شده اند؟

علامه در تفسير آيه:

والقمر قدرناه منازل حتى عاد كالعرجون القديم(73)

مى گويد:
اين آيه شريفه به اختلاف منظرهاى ماه براى اهل زمين اشاره مى كند ... پس آيه شريفه از آيت قمر، تنها
احوالى را كه نسبت به مردم زمين به خود مى گيرد، بيان كرده، نه احوا ل خود قمر را و نه احوال آن را
نسبت به خورشيد به تنهايى.(74)

ودر جاى ديگر آورده:

و نيز از اين جا معلوم مى شود كه مراد از جمله سابق هم كه فرمود:

ومن آياته خلق السموات والارض(75)

خلقى
است كه مربوط و نافع به زندگيِ بشر است نه اصل خلقت آنها.(76)

علامه طباطبائى در توضيح اين كه چرا قرآن از اين منظر سخن مى گويد، در تفسير آيه دوازدهم سوره فصلت(77)

مى نويسد:

اين كه ماه و خورشيد را نور و چراغ هفت آسمان خوانده، دليل نمى شود بر اين كه ماه و خورشيد در هفت
آسمان، نور و چراغند، بلكه از آن جا كه روى سخن با ما بوده كه شب و روز از نور اين دو كره استفاده مى
كنيم، آن دو را نور و چراغ ناميده است.(78)

بر همين اساس نيز در تفسير آيه:

والشمس تجرى لمستقر لها ...(79)

مى گويد:

و از اين جا است كه مى توان گفت كه بعيد نيست مراد به تجرى ... اشاره باشد به احوالى كه خورشيد نسبت به
ما دارد و حس ما از ظاهر اين كره احساس مى كند.(80)

از اين سخنان مى توان نتيجه گرفت كه علامه، معارف قرآن را مبتنى بر ديد يك بشر با حواس غيرمسلح مى
داند. ايشان در مواردى نيز به اين امر اشاره كرده است:

مراد از آسمان صاحب رجع، همين تحولاتى است كه درآسمان براى ما محسوس است ....(81)... كه آن چه از اجرام
محسوس ما است ....(82) ... منازلى كه آفتاب و ماه در آسمان به حسب حس دارند ....(83) و ...اختلافى كه برحسب حس در
مسير و جريان آن دو آفتاب و ماه است ....(84)

/ 249