درزمينه خلقت انسان را از آن رو سربسته و اجمالى معرفى مى كنند كه منظور اصلى از طرح آن، مسائل
تربيتى بوده است(22) تا به انسان گوشزد كند كه از ماده اى بسيار بى ارزش و بى مقدار و از حقيرترين مواد
روى زمين به وجود آمده است.(23)
ب) هفت آسمان
فضاى بى انتهايى كه وراى اين خاك، سر بر افلاك كشيده است، با هزاران ستاره دست نيافتنى و رازهاى ناگشوده و حقايق سر به مُهر خود همواره فكر بشر كوچك و ناتوان خاكى را به خود جلب كرده است. قرآن كريم
نيز بارها و بارها باعظمت، به پديده هاى آن سوگند ياد نموده، جلوه هايى از شگفتى هاى آن را نمايانده
و نقش آن را در فراهم آوردن نظامى مناسب براى پيدايش و رشد حيات يادآور گشته است.آن چه در اين كتاب
مقدس درباره آفرينش جهان هستى، حركت ستارگان و آمد و شد ماه و خورشيد، مطرح شده، بسيار است كه
پرداختن به همه آنها اگرچه لازم و درخور توجه است، اما نيازمند پژوهشى مستقل در اين باره است. لذا در
اين قسمت، به عنوان نمونه، ديدگاه مفسران نمونه را تنها در موضوع هفت آسمان بررسى مى كنيم.در آياتى از قرآن كريم، خداوند به صراحت از آفرينش هفت آسمان نام مى برد. تا هنگامى كه نظريه
بطلميوسى بر محافل علميِ جهان حكمفرما بود، تطبيق اين سخن قرآن با آن برداشت از جهان هستى، تقريباً
قابل تطبيق و تفسير مى نمود؛ اما پيشرفت علوم، چشم بشر را بر حقايق بسيارى گشود و بى اعتباريِ
باورهاى گذشتگان را روشن ساخت و درعين حال، كوچكيِ دنيايش را در فضاى لايتناهيِ هستى و بى مقداريِ
علم و دانشش را دربرابر معماهاى ناگشوده و رازهاى بى انتهاى جهان به او نماياند.در پرتو آن چه دانش
جديد از جهان هستى به تصوير مى كشد، ديگر معنا و مراد از هفت آسمان آشكار نيست ومقصود قرآن از آن
همچنان سؤالى بى پاسخ براى مفسران است. عده اى اين بيان قرآن را همنواييِ آن با باورهاى موجود ميان
مردم دوران نزول مى دانند.عده اى هفت را معرف كثرت دانسته و برخى درصدد يافتن مصاديقى براى آن
برآمده اند. قرآن كريم در آيات متعددى با تعابير گوناگون، آسمان ها را هفت گانه ناميده است. گاه آن
را به طباق بودن و جايى به شداد بودن توصيف نموده است. در جايى به لفظ آسمان تصريح نكرده و در آيه
اى آسمان ها و زمين را هفت گانه ناميده است.مفسران نمونه، در تفسير آيه 44 سوره اسراء(24) و 86 سوره مؤمنون(25) كه در آن دو از آسمان هاى هفت گانه ياد
شده است، بى آن كه هفت گانه بودن آسمان ها را توضيح دهند و در تعيين مصداق آن بكوشند، به بحث اصليِ
آيه، كه در اوّلى تسبيح و در دومى توحيد و عبوديت است، مى پردازند. در تفسير آيه 12 سوره نبأ، آن جا كه
خداوند مى فرمايد: وبنينا فوقكم سبعاً شداداً(26)به دو معنايى كه براى عدد هفت در اين آيه كريمه بيان
شده است، اشاره نموده اند. بنابرقول اول، عدد هفت، از نظر معنا به طور مجازى و به صرف دلالتش بر
تكثير، در آيه كريمه به كار رفته است. و از نظر مصداق، به كرات متعدد آسمان و مجموعه هاى منظومه ها و
كهكشان ها و عوالم متعدد جهان هستى اشاره دارد كه داراى خلقتى محكم و ساختمانى عظيم و قوى هستند.بنابر قول ديگر، عدد هفت در همان معناى حقيقيِ خود، يعنى تعداد، در آيه به كار رفته است كه در تعيين
مراد از آن، دو احتمال ذكر كرده اند:يكى آن كه به استناد آيه 6 سوره صافات، تمام آن چه از ستارگان مى
بينيم، همه به آسمان اول تعلق دارند و در وراى آن، شش عالم و آسمان ديگر وجود دارد كه از دسترس علم
بشر بيرون است. احتمال دوم آن كه منظور، طبقات متعدد جو است كه اطراف زمين را فراگرفته است.(27)مفسران نمونه در تفسير خود از اين آيه، به ترجيح اقوال نپرداخته و تنها به نقل آنها بسنده كرده اند.هم ايشان مصاديق عنوان شده را با هفت گانه بودن و آسمان بودن تطبيق دقيق نداده و توضيح نمى دهند كه
بنابر نظريه اول، به چه وجهى مى توان كرات يا منظومه ها را مراد آيه دانست و يا در نظريه دوم، چگونه
مى توان طبقات جو را به هفت عدد تقسيم كرد.در ذيل آيه: فقضاهنّ سبع سمِواتٍ فى يومين(28)به دو احتمال ياد شده، يعنى استعمال هفت در معناى
مجازيِ آن، تكثير، و معناى حقيقيِ آن، تعداد، اشاره مى كنند كه بنابر اوّلى مراد آسمان هاى فراوان و
كرات بيشمار است و بر مبناى دومى، تمام آسمان و ستارگانى كه مى بينيم در آسمان اول قرار دارند.(29)