عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم - نسخه متنی

شادی نفیسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نه تعدادشان را
نهايتى است و نه زمانشان را پايانى. پيوسته و پابرجاست و از بين نمى رود. برنادانان پوشيده است وبر
انديشمندان وحكما آشكار ...

و اين دعوتى برانگيزنده براى نگريستن در علوم طبيعى است. پس بدان كه كوه
ها همه، سنگ هاى خداوند هستند و قوانين طبيعت عصاى او. پس طبيعت را مطالعه كن. همانا خداوند با اشاره
به سنگ و جوشيدن چشمه از آن، تو را به نظر كردن مى خواند.(89)

در ولادت حضرت عيسى از مادر، بدون داشتن پدر، خرق عادت ديگرى نهفته است. اما اگر مردم در خرق نواميس
طبيعت، قدرت خداوند را آشكار مى بينند، درتوليد مثل گياهان، نمونه ها و انواعى وجود دارند كه از نظر
شكل و بديع بودن، برتر از خرق نواميس هستند.(90)

طنطاوى به موارد مختلفى ازعلم اشاره مى كند و آنها را هزاران مرتبه عجيب تر از مسئله حضرت عيسى مى
خواند(91) و نتيجه مى گيرد كه مسئله حضرت مريم و فرزندش مطرح شده است تا مردم رابه علم و حكمت متذكر
شود. گويى كه خداوند مى فرمايد: اى مردم! هر آن چه با آن مأنوس شده ايد، علم نيست.

علم و رحمت مرزى
ندارد. پس همان گونه كه من از پدر و مادر مى آفرينم، از يك والد نيز مى آفرينم. از آن جا كه شما را بى
اطلاع يافتم، در كتابم چنين آوردم كه عيسى از مريم است و پدر ندارد. اينها نيز براى آن است كه نظام
هستى را فراگيريد.(92) او سپس به برخى حيوانات اشاره مى كند كه مادگى و نرينگى در يك حيوان جمع شده
است.(93)

خداوند در آيه 259 سوره بقره،(94) نظر عزير را به حيوانش جلب مى كند. طنطاوى اين را دعوتى برانگيزنده به
علم تشريح تلقى مى كند كه در پزشكى فراگرفته مى شود و لازمه اش خواندن علوم طبيعى درباره گياهان و
جانوران و دسته ها و انواع و اشكال آنها است.(95)

علاوه بر اين، نوع حيوان ياد شده در آيه نيز توجه او را جلب مى كند و مناسبتى پديد مى آورد تا به انواع
حيوانات مهره دار كه الاغ، از دسته چارپايان آن است، به تفصيل اشاره كند و حدود هشت صفحه با تصوير
درباره دوزيستان، كه گروه واسط بين ماهى ها و خزندگان و يكى از انواع پنج گانه حيوانات هستند، سخن
گويد.(96)

ماجراى حضرت ابراهيم و چهار پرنده نيز درس تحليل و تركيب است. او سپس به بحثى مفصل درباره اتحاد و
تركيب و تحليل از مباحث علم شيمى مى پردازد تا خوانندگان را از اهميت و جايگاه والاى اين مباحث آگاه
سازد و بيان كند كه چرا قرآن در اين داستان، از اين مباحث مهم سخن به ميان آورده است.(97)

در داستان حضرت سليمان كه هر بخش از آن، يك درس است، اول، علم آن حضرت به زبان پرندگان، اشاره به
كشفيات جديد علوم درباره زبان حيوانات و وجود صداهاى گوناگون در ميان آنها براى اهداف مختلف است.

آيه آخر اين سوره كه مى فرمايد:

قل الحمد للّه سيريكم آياته فتعرفونها (98)

درواقع از غيب خبر مى دهد
كه شما زبان حيوانات را نمى دانيد، اما روزى مى رسد كه اين علم در بين بندگان منتشر خواهد شد و اين
درواقع، معجزه قرآن است كه ما را از دستاوردهاى جديد علوم، خبر مى دهد.(99)

دوم، با حكايت واقعه انتقال
تخت ملكه سبا، به علم احضار روح اشاره دارد كه بعداً به آن اشاره خواهيم كرد.(100) سوم، اشاره آيات به
گفتگويِ مورچگان و تبسم حضرت سليمان از شنيدن آن، ما را دعوت مى كند تا پا جاى پاى انبيا بگذاريم، از
آنها پيروى كنيم و به شگفتى هاى دنياى مورچگان توجه كنيم.

از نظر مفسر جواهر، دعاى حضرت سليمان:

قال رب اوزعنى أن اشكر نعمتك التى انعمت عليّ وعلى والديّ(101

كه درپى اين آيات آمده، بر نعمت علم به سخن اين مورچه مترتب است و گويا كه حضرتش مى فرمايد:

علم
منتهاى خواسته من بود. و اكنون بدان دست يافته ام. و پس از آن ديگر چيزى نمانده جز آن كه با عمل صالحى
كه خداوند را خشنود سازد، اين نعمت علم را شكر گويم و....(102)

او به همين مناسبت، اندكى كم تر از سى صفحه
را به بحث از مورچگان، نظام اجتماعى و تقسيم كار در بين آنها، فعاليت هاى زراعى، تربيتى و جنگيِ
آنها، خانه هاى آنها وطبقات مختلف آن، ساختمان چشم آنها و برخى مطالب متفرقه و مباحث حاشيه اى
اختصاص مى دهد.(103)

چهارم، در اين آيات با استفاده از توجه و پرس و جوى حضرت سليمان درباره هدهد، آمده است:

از آن جا كه ما
مأمور به اقتدا به پيامبران هستيم، تحقيق بر ما هم واجب است. حضرت ابراهيم درباره ماه و خورشيد و
ستارگان تحقيق كرد و پيامبر اكرم نيز از پرندگان و درختان. همه آنها ما را متوجه مى سازدتا از همه چيز
تحقيق كنيم.

به ستاره، خورشيد، ماه، پرنده، سنگ و درخت نظر كنيم و درباره آنها تحقيق كنيم. اين امرى
واجب است كه در افراد مختلف تفاوت مى كند.(104)

/ 249