عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم - نسخه متنی

شادی نفیسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وى همچنين نتيجه مى گيرد كه هر آن كس را كه خداوند به او علم و قدرت عطا كرده است، اگر ساكت بنشيند و
كارى انجام ندهد، به خاطر كوتاهى اش مورد سؤال قرار خواهد گرفت. لذا هرانسان موفقى بايد براى پيشرفت
و ترقيِ نوع انسان و پاسدارى از سرحدات و مهربانى با حيوانات بكوشد؛ چراكه هيچ دولت و حكومتى بدون
حفظ انسان، برقرار نخواهد بود.

و آن هم بدون حفظ حيوان و حفظ حيوان نيز بدون حفظ گياهان ميسر نيست. در
اين آيات خداوند، تنها به يكى از اين كارهاى ارزشمند حضرت سليمان اشاره مى كند و آن هم تحقيق درباره
پرندگان است.

روشن است كه حضرت سليمان وقتى از وضع پرنده پرس و جو مى كند، به طريق اولى، به وضع انسان
ها توجه دارد.(105) در اين جا نيز به خاطر اشاره قرآن به هدهد، به بحث از انواع پرندگان و مسئله پرواز
وهواپيما مى پردازد.(106)

داستان اصحاب كهف از دقايق علمى خالى نيست. دراين داستان، به حساب دقيق اختلاف بين سال هاى شمسى و
قمرى در سيصد سال، كه نه سال مى باشد، اشاره شده است.(107) علاوه بر اين، منظور از اين داستان، مسئله
رستاخيز است كه به واسطه شناخت آن امورى از جهان بيكران اطراف، آن چنان كه توضيحش در علم طبيعت جديد
آمده، امكان پذير است.

پس چگونه است كه وقت خود را از اين امور دريغ مى كنيد در حالى كه بايد آن را
مبذول علوم طبيعى سازيد.(108) در سوره فيل نيز موقعيت را غنيمت مى شمارد و مختصراً درباره فيل توضيح مى
دهد.(109)

احضار روح، يكى ديگر از موضوعاتى است كه طنطاوى نام علم را بر آن مى نهد ما نيز در اين جا به تبع او از
آن با همين نام ياد مى كنيم و از دلالت آيات بر ترغيب و تشويق به فراگيرى آن، سخن مى گويد.

هيپنوتيزم،
سحر، تواناييِ خواندن ذهن افراد نيز مقولات ديگرى هستند كه به علت تشابه با مسئله احضار روح، از جهت
تعلق آن به توانايى هاى ويژه نفسانى، در اين جا مطرح مى شوند.

ماجراى جابه جا كردن تخت ملكه سبا، بخشى از داستان حضرت سليمان در قرآن است. مفسرالجواهر، با اشاره
اين آيات، به بحث از مسئله ارواح و جابه جا كردن اشيا به دست آنها مى پردازد. او اين داستان را از
بزرگترين معجزات پيامبر اكرم مى داندكه با آن چه درباره جابه جاييِ اشيا به غير از طريق معجزه و توسط
ارواح، كه امروزه احضار آنها امرى شناخته شده است، مطابقت دارد.

از نظر او خداوند اين داستان را در
قرآن، از آن رو آورده است كه مى دانسته ملت هايى به اين عجايب واقف خواهند شد. پس اين معجزه را در
كتابش ياد كرده تا بر دانش و حكمت مسلمانان بيفزايد تا درباره شگفتى هاى صنع الهى تفحص كنند. خداوند
در قرآن بنياد شگفتى ها را نهاده است تا در اين زمان و در هنگامه گسترش علم، دانشوران در آن بينديشند
و مسلمانان از علم ارواح روى برنگردانند.

علم ارواح، نفوس ما را براى عالم زيباى آن آماده مى سازد تا
از مرگ نهراسيم، از ارواح، اگر به سراغمان آمدند، نگريزيم و به مرگ و به لقاى خداوند شادمان باشيم.

پس بايد كه مسلمانان در اين جهان، از هدايت حضرت سليمان بهره مند شوند و در اين امر بكوشند.

آيا
خداوند جز بدين منظور از اين واقعه ياد
كرده است؟(110)

در سوره بقره، داستانى آمده است كه نام اين سوره از آن اقتباس شده است، حكايت گاوى كه بنى اسرائيل
مأمور شدند آن را بكشند و از آن به بدن كشته اى بزنند تا زنده شده، قاتل خود را معرفى كند. مفسر
الجواهر در برابر اين آيات درنگ كرده، مى پرسد كه اين داستان چه فايده اى براى ما دارد، آيا صرفاً
براى آن است كه در مجالس و محافل دينى خوانده شود؟ اما قرآن براى تذكر و علم و حكمت نازل شده است.

پس
در اين جا كو علم و كو حكمت؟

شايد پاسخ داده شود كه منظور از اين داستان، دو فايده بوده است:

اول آن كه
گاو حيوانى بود كه مصرى ها آن را عبادت مى كردند. حضرت موسى با اين كار خواسته است به آنها بفهماند كه
آن چه ذبح مى شود، شايسته عبادت نيست. و دوم آن كه ارواح، پس از مرگ فرد نيز زنده هستند.

اما از نظر طنطاوى اين دو پاسخ، قانع كننده نيست؛ چراكه پرستش گاو در حال حاضر در عالم اسلام شايع
نيست و زنده كردن مرده هم به اين صورت، مسئله اى شنيدنى و نقلى است كه مؤمنان از روى تسليم و ايمان،
آن را مى پذيرند.

/ 249