بگيرد. و در اين آيات به مشركان طعنه مى زند كه چگونه به آن جناب و به كتابى كه بر او نازل شده، كفر
ورزيدند با اين كه كتاب نامبرده به زبان خود آنان نازل شده و خوب مى دانند كه آيتى و معجزه است ... و با
اين كه جنيان وقتى بدان گوش فرا دادند ايمان آوردند و به سوى قوم خود برگشتند تا آنان را هم انذار
كنند.(124)ايشان در مقدمه تفسير سوره جن، درباره هدف آن مى نويسد:اين سوره به داستان چند نفر از طايفه جن اشاره مى كند كه صوت قرآن را شنيدند و ايمان آورده، به اصول
معارف دين اقرار كردند. و از اين اشاره، تسجيل نبوت رسول خدا نتيجه گيرى مى شود. و نيز اين سوره به
توحيد ربوبى و به مسئله معاد هم اشاره مى كند ....(125)
قصه هاى قرآن در بيان مفسر الميزان
خداوند قرآن را به داشتن نيكوترين داستان ها مى ستايد: نحن نقص عليك احسن القصص،(126) داستان هايى كهيكى پس از ديگرى سوره هاى آن را زينت مى بخشند و نظر هر خواننده اى را به خود جلب مى كنند. داستان هاى
قرآن را مى توان از جهات مختلف مطالعه كرد.1. موضوع داستان ها را اولاً از جهت اشتمال آنها بر خوارق عادات و اعجاز و جايگاه آنها در نظام علّى و
معلوليِ طبيعت، و ثانياً از حيث مضمون كه خود نيز به :1.
مشخصات داستان. 2.
بحث كليِ آن، قابل تقسيم است
مى توان بررسى كرد. دراين مورد، شيوه تفسيريِ مفسر در برخورد با اين موضوعات از يك سو، و از سوى ديگر
شيوه بيان قرآن در نقل داستان، درخور تأمل است.2. داستان ها از آن جهت كه از گذشته سخن مى گويند، به تاريخ و از آن رو كه به برخى وقايع در عالم خارج
اشاره مى كنند كه در علم، قابل پيگيرى است، به اين حوزه تعلق دارند. تطبيق داستان ها با تاريخ يا
يافته هاى علمى و باستان شناسى، جنبه ديگر اين بحث است.
معجزات و امور خارق العاده
ديدگاه هاى علامه درباره اين موضوع را مى توان به شرح زير دسته بندى كرد:الف) علوم طبيعى براى وقوع هر پديده اى در عالم هستى، سلسله اى نامتناهى از علل مادى را اثبات مى كنند.علامه معتقدند كه قرآن نيز اين حقيقت را مى پذيرد ونظام علّيِ را معتبر مى شمارد و حتى كليّت آن رااستثناناپذير مى داند.قرآن براى حوادث طبيعى عللى ذكر مى كند و قانون عليّت عامه را تصديق مى نمايد. انسان مطابق فطرت اصلى
معتقد است كه براى هر حادثه مادى مسلماً علتى وجود دارد. همچنين علوم طبيعى و ساير بحث هاى علمى،
حوادث را امورى قابل تعليل مى دانند ... قرآن نيز اين حكم فطرى را قبول كرده و بحث هايى كه درباره
موضوعات مختلف، مانند مرگ و حيات، رزق و روزى و حوادث آسمانى و زمينى، نموده است بر همين اساس استوار
مى باشد؛ يعنى براى آنها عللى ذكر نموده است. چيزى كه هست از نظر توحيدى، سرانجام همه حوادث را منتهى
به ذات پاك خداوند عالم مى داند.(127)ايشان در جاى ديگر مى نويسد:اما قانون عليّت عمومى، پس از تدبر در آيات شريفه قرآنى، دلالت آنها بر ثبوت علت در حوادث، به نحو
عموم، غيرقابل انكار است؛ زيرا قرآن شريف در موارد حوادث عادى، مانند ابر و باد و باران و سبز شدن
زمين و ارتزاق حيوانات از آن و توالد و تناسل حيوان و كار وكوشش و حركت و سكون جانداران، و همچنين
دراستعمال استدلالات منطقى به همان شيوه كه ما با اتكا به علل و اسباب سخن مى گوييم او نيز رفتار مى
كند.(128)ب) معجزات، استثنايى بر جريان عادى طبيعتند.قرآن ضمن نقل سرگذشت هاى پيشينيان، صحبت از حوادث و اعمالى به ميان مى آورد كه برخلاف جريان عاديِ
طبيعت و نظام علت و معلول آن است. اينها همان معجزاتى است كه براى عده اى از پيغمبران بزرگ، مانند ...،
بوده است؛ چه اين كه همه آنها امورى برخلاف جريان عاديِ طبيعت است.(129)