عموميت طوفان نوح - عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم - نسخه متنی

شادی نفیسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و نتيجه مى گيرد كه:

اين حال تاريخ و جهات فساد اصلاح ناپذير آن است.

اما از اين موارد تعارض با تاريخ، تنها به حكايات كتب عهدين اشاره مى كند:

اغلب داستان هايى كه قرآن نقل كرده مانند همين داستان طالوت با نقل كتب عهدين مخالف است. و آنها هم
چون دستخوش تحريفات و تغييرات واقع شده، بر كتب تاريخ برترى ندارد ... و در هر صورت، مخالفت قرآن با
كتب تاريخ، به ويژه با كتب عهدين، توليد اشكالى نمى كند؛ زيرا قرآن كلام حق و از طرف حق است.(82)

برخى داستان هاى قرآن، وقايعى را بازگو مى كنند كه تنها در تاريخ قابل ثبت است، اما برخى حوادث ديگر،
اثرى پايدار به جا گذارده اند كه درعلوم باستان شناسى، زمين شناسى و... قابل پيگيرى مى باشند. طوفان
نوح از جمله اين رويدادها است.

علامه در تعدادى از داستان ها به حكايت آن داستان در كتب عهدين نيز
اشاره كرده، اما تنها در سه مورد البته تا آن جايى كه اين تحقيق بدان دست يافته به تاريخ و يافته هاى
علوم اشاره نموده است.

الف)داستان طوفان نوح

علامه اين داستان را از چهارجهت بررسى كرده اند:

1.
نقل در افسانه هاى ملل و تاريخ نقلى.

2.
(83) عموميت
طوفان نوح.

3.
محل كوه جودى.

4 (84) عمر حضرت نوح.(85)

ما از اين چهار مطلب، تنها به يك مورد، كه از همه مهم تر است، اشاره مى كنيم و آن، موضوع عموميت طوفان
نوح است.

عموميت طوفان نوح

نظر علامه بر اين است كه اين طوفان، حادثه اى بوده كه تمام كره زمين را بى هيچ استثنايى دربر گرفته
است.

مبناى ايشان در اين سخن سه مقدمه است:

1.دعوت حضرت نوح عمومى بوده است:

عموميت دعوت حضرت نوح مى رساند كه عذاب هم عموميت داشته است.(86)

2.فرمان سوار كردن يك جفت از هر موجود و جاندارى:

يكى ديگر از شواهد عموميت طوفان، در كلام خدا اين است كه در دو جاى قرآن ذكر شده كه خدا به نوح دستور
داد كه از هر موجود جاندارى جفتى نر و ماده در كشتى سوار كند.

و واضح است كه اگر طوفان مخصوص ناحيه
خاصى از نواحيِ زمين، مثلاً به طورى كه گفته شده، عراق بود، به هيچ وجه نيازى نبود كه از هر جنسى از
اجناس حيوانات جفتى نر و ماده سوار كشتى كند. و مطلب واضح است.(87)

3.سخنان اهل كتاب؛ بر اين اساس استدلال مى كنند كه:

ظاهر آيات به كمك قراين و تقليدهايى كه از اهل كتاب به ارث رسيده است دلالت بر آن دارد كه درزمان حضرت
نوح، در سراسر زمين كس ديگرى غير از ايشان وجود نداشت و همه آنها براثر طوفان هلاك شدند و بعد از نوح
كسى جز دودمان او باقى نماند. و اين مقتضيِ آن است كه طوفان در كوه و دشت همان قطعه زمينى كه قوم نوح
در آن جا بودند رخ داده باشد نه در همه زمين.

و به اين اشكال با وارد شدن به حيطه علم، پاسخ مى دهد كه:

ولى چيزى كه هست در آن زمان، مساحت خشك زمين كوچك بود، زيرا به زمان آفرينش زمين و پيدايش بشر بر روى
آن نزديك تر بود.

علماى علم تكوين و طبقات الارض ژئولوژى مى گويند:

زمين وقتى از خورشيد جدا شد به
صورت يك كره آتش شعله ور بود. آن گاه به صورت كره آبى درآمد و بعدها به تدريج خشكى در آن پيدا شد.(88)

مفسر الميزان سپس استدلالى را از تفسير المنار نقل مى كند مبنى بر اين كه وجود فسيل ها بر بالاى كوه
ها نمى تواند دليل بر اين باشد كه زمانى، آب بر اثر طوفان بر بالاى كوه ها رفته باشد؛ چراكه اين واقعه
تنها چند روز به طول انجاميده و اين مدت اندك، براى به وجود آمدن فسيل ها كافى نيست.(89)

علامه دليل
المنار را بر رد سخن فوق، خلل پذير دانسته، مى گويد:

احتمال دارد امواج عظيم طوفان، موجودات نامبرده را بالاى كوه برده باشد و پس از آن كه آب فروكش كرده،
آنها در آن جا باقى مانده باشند؛ زيرا چنين چيزى از طوفانى چنين عظيم، كه در ايامى محدود كوه ها را
درخود فرو برد، دشوار نيست.

پس دگربار تأكيدمى كند كه بنابراين، حق اين است كه قرآن ظهورى غيرقابل
انكار دارد بر آن كه طوفان سراسر زمين را فرا گرفت و همه انسان هايى كه روى زمين بودند، هلاك شدند. و
تاكنون حجتى قطعى كه آيات را از اين ظهور باز دارد قائم نشده است.

/ 249