مكاتب جديد اجتماعى اقتصادى فلسفى و حوزه مباحث دينى - عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم - نسخه متنی

شادی نفیسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در كنار اين موضوعات كه در ايران و دنياى عرب، هر دو عنوان مى شد، اشكال هايى نيز مطرح مى گرديد كه به
مذهب شيعه نسبت داده مى شد. طرح ناسيوناليستى بودن مذهب شيعه كه اصالت آن را مورد تهاجم قرار مى
داد(66) نمونه اى از اين موارد است.

انتقاد به معتقدات ويژه تشيع، مانند رجعت، امامت و شفاعت، نمونه
ديگرى از آن فعاليت ها است كه با پاگرفتن وهابيگرى، بابيگرى و بهائيگرى تشديد شد. در اين جا بايد از
شريعت سنگلجى نام برد كه در نوشته هايش به انتقاد از زيارت قبور، عزادارى، تقيه و رجعت پرداخته
است.(67)

كشف الاسرار امام خمينى ره يكى از كتاب هايى است كه در پاسخ به اين گونه اتهامات، به ويژه آن
چه از سوى طرفداران و
هابيت عنوان مى گرديد، نوشته شده است.(68)

شهيد مطهرى نيز در مقدمه كتاب خدمات متقابل اسلام و ايران
هدف اين نوشته خود را پاسخ گويى به سه سؤال عمده معرفى مى كنند:

اسلام و مسئله مليت، خدمات اسلام به
ايران و خدمات ايران به اسلام.

ايشان در ادامه مى نويسد:

و باز از نكاتى كه ضمن مطالعاتم برخوردم اين بود كه در اين زمينه بيش از آن چه تصور مى كردم قلب و
تحريف صورت مى گيرد. سعى مى شود روابط ايران و اسلام برخلاف آن چه بوده است معرفى شود.

در ايران اسلامى جرياناتى رخ داده است. برخى از آن جريانات دستاويزى براى بعضى از مستشرقان و غير
آنها شده است كه آنها را به عنوان مقاومت و عكس العمل مخالف روح ايرانى در برابر اسلام معرفى كنند؛
از قبيل نهضت هاى شعوبى، زبان فارسى، تصوف و حتى تشيع.

همچنان كه برخى شخصيت ها به عنوان مظهرى از اين
مقاومت معرفى شده و مى شوند، از قبيل حكيم ابوالقاسم فردوسى، حماسه سراى عظيم ايرانى و فيلسوف بزرگ،
شيخ شهاب الدين سهروردى، معروف به شيخ اشراق.

مباحث اين كتاب مى تواند پاسخى مفيد به همه اين مسائل باشد.(69)

مكاتب جديد اجتماعى اقتصادى فلسفى و حوزه مباحث دينى

يكى از ويژگى هايى كه براى تفسير اين دوره برشمرده شده، پرداختن به مسائل اجتماعى است تا بدان حد كه
اين گونه تفسير به مكتب اجتماعى نام بردار شده است.(70) موضوعات اجتماعى متنوع هستند و از طرق مختلفى
به عرصه تفسير كشيده شده اند.

پيش از اين به مباحث مربوط به زن اشاره كرديم كه از جمله طرق طرح آن در
تفسير، انتقادهاى مستشرقان بود. در اين بين، كمونيسم و سوسياليسم با تعرض به موقعيت اسلام در جامعه،
زمينه ساز كشانده شدن متفكران اسلامى به مباحث اجتماعى و اقتصادى بوده اند. در اين جا نيزما از ميان
مسائل اجتماعى، تنها به اين موضوع مى پردازيم.

مكاتب جديد در بعد اجتماعى اقتصادى

از ميان مكاتب مختلف اجتماعى و اقتصادى و از ميان همه معارضه هاى ايدئولوژيك در برابر اسلام در قرن
اخير، براى كمونيسم و سوسياليسم، در ميان كشورهاى جهان سوم و از جمله، كشورهاى اسلامى بايد حسابى
ويژه باز كنيم.

سوسياليسم از ناسيوناليسم و دمكراسى، خود را به دعوت هاى اصليِ اسلام در زمينه
برادرى، هماهنگى و مساوات نزديك تر جلوه داده بود تا بدان جا كه ادعا مى شد كه در يك سطح و ساحت خاص،
اسلام و سوسياليسم به عنوان دو نظام از مهندسيِ اجتماعى سياسى در توجهى كه به جمع گرايى يا تعديل بين
منافع جمع و فرد و كنترل دولت و توزيع عادلانه ثروت دارند، اتفاق دارند.(71)

حمايت شوروى از ناصر در بحران كانال سوئز، انقلاب عراق، نبرد الجزاير و نيز بالا رفتن روحيه ضد غربى
در سراسر خاورميانه و در ايران پس از كودتاى 28 مرداد(72) در كنار مشكلات اجتماعى و اقتصادى، كه
كشورهاى اسلامى با آن دست به گريبان بودند،(73) زمينه را براى رشد سوسياليسم و كمونيسم در اين كشورها
فراهم آورده بود.

شعارهاى پر طمطراق رفع تضاد طبقاتى با طرفدارى از عدالت و اصلاح اجتماعى و همراه با
دعوت به ستيزى آشتى ناپذير با امپرياليسم، بيم آن مى رفت كه توده ها و خصوصاً جوانانى را كه در
جستجوى انديشه اى مبارز براى ستيز با وضع موجود و اصلاح آن بودند، به خود جذب كند و كمونيسم و
سوسياليسم را به پرچمدارانى بى رقيب در صحنه مبارزه و اصلاح تبديل گرداند. كوشش هاى انديشمندان
اسلامى در رقابت با اين نگرش(74) و بيرون آوردن پرچم مبارزه و اصلاح از انحصار آنان،(75) زمينه را فراهم
كرد تا ويژگى هاى درخور اسلام، در بعد اقتصادى و مبارزاتى، برجسته تر شود و ديدگاه هاى آنان در اين
مباحث مدنظر انديشمندان و مفسران قرار گيرد.

شايد براى پركردن همين خلأ ايجاد شده باشد كه با تأكيد
بى سابقه اى،
برخى شخصيت هاى صدر اسلام به عنوان سمبل هاى زهد و قناعت و مبارزه طبقاتى و نبرد خونين مطرح شدند.

/ 249