لتركبوها وزينة ويخلق مالا تعلمون(66)به مناسبت قسمت پايانى آيه، به اختراعات جديد بشر در زمينه
وسايط نقليه اشاره مى كند.(67)در برخى موارد، كافى است كه در آيه از حمد و شكر خداوند و رحمت و رأفت او سخن گفته شده باشد تا صاحب
تفسير جواهر وارد بحث مفصل علمى شود.او با تفسير بسم اللّه الرحمن الرحيم تفسير را شروع مى كند و مى
گويد:خواننده در آغاز، به اسم خداوند رحمان تبرك مى جويد كه نعمت دهنده مهم ترين نعمت ها، همچون
آسمان ها، زمين، سلامتى و عقل است. و سپس به بر شمردن آثار رحمت خداوند پرداخته، به زندگيِ مورچه،
عنكبوت و زنبور اشاره مى كند.(68)صاحب تفسير جواهر به بيان مطالب علمى، آن چنان اهتمام مى ورزد كه درپى طرح مجدد اختلاف شب و روز، در
سوره آل عمران، علاوه بر تكرار آن چه در سوره بقره در اين باره آورده بود و افزودن مطالبى بر آن،
اضافه مى كند كه دراين جا رسم شكل آن ضرورى است، چراكه در سوره بقره ارائه آن را فراموش كرديم.(69)جالب است كه وقتى به تفسير آيه: اللّه الذى جعل لكم الانعام لتركبوا منها ومنها تأكلون ولكم فيها
منافع ...(70)مى رسد، پرسش دوستش را باز مى گويد كه از او مى پرسد:در اين جا ديگر چه مى خواهى درباره
جانورشناسى بگويى؟آيا تاكنون در اين باره بسيار سخن نگفته اى؟درپى اين پرسش، به سوره هاى نحل، طه،
حج، نمل، نور، سبا، روم، مؤمنون، فاطر و سجده اشاره مى كند و مى گويد كه به مناسبت كدام آيه و در چه
موردى، از جانوران سخن گفته است.آن گاه پاسخ مى دهد كه آيا تاكنون با تو درباره انواع خزندگان، از
مار و كرم و مارمولك و... و منافع آنها سخن گفته ام؟پس اكنون در اين باره برايت سخن مى گويم.(71)
اعجاز علمى
صاحب تفسير جواهر نيز مانند بسيارى از مفسران اين قرن، در موارد گوناگون، به اعجاز علميِ قرآن درطرح مطالبى كه علم پس از سيزده قرن، بدان دست يافته، اشاره مى كند. او در بحث از چگونگيِ خلقت آسمان
ها مى گويد: هم اكنون ديگر آن چه در اناجيل مذكور آمده و مبتنى بر علم علماى اسكندريه است، در مقايسه
با اكتشافات جديدى كه موافق با قرآن است، ارزشى ندارد. لذا تنها، دين اسلام است كه كشفيات جديد با آن
موافق است و اين معجزه جديدى است كه در زمان حاضر پديدار شده است.(72)او در وصف آيه: وانبتنا فيها من كل
شىء موزون(73)مى آورد كه اين آيه، يكى از بدايع قرآن، معجزه اى از معجزات علم، حكمتى خيره كننده و
شگفتى يى نمايان است.(74)
برداشت هاى تفسيرى و مسئله ناسازگارى با علم
اكنون ببينيم كه طنطاوى در مواردى كه معارف قرآن كريم را با نظريات علمى ناسازگار مى يابد، چگونه دررفع اين ناسازگارى مى كوشد.اعتقاد كليِ وى چنين است كه طبيعت كتابى است كه خداوند به دست خود آن را نگاشته است و قرآن آمده تا
بشر را به آن چه به دست خداوند سبحان نوشته شده، رهنمون باشد.(75) نزد او قول به مخالفت علم و دين،
برخاسته از نادانى است. كسى كه در علوم متبحر است، به دليل ناآگاهى از دين، از آن مى گريزد؛ زيرا مى
پندارد كه دين با علم منافات دارد.عالم به دين نيز كه از پيرامونش بى اطلاع و به آفرينش آسمان ها و
زمين و شگفتى هايش بى توجه است، تصور مى كند كه كسى كه به اين شگفتى ها عالم است، دشمن خدا است و خدا
بر او خشمناك است.(76) اين عقيده كليِ طنطاوى درباره اين موضوع است، اما اكنون ببينيم در عمل، براى رفع
ناهمخوانى، چه راهى را در پيش مى گيرد و تا چه اندازه موفق مى شود.
الف) آسمان هاى هفت گانه
آسمان هاى هفت گانه، يكى از نمونه هاى اين مورد است.خداوند در سوره بقره، آيه 29 مى فرمايد:ثم استوى الى السماء فسويِهن سبعاً(77)و در آيات ديگر نيز به هفت گانه بودن آسمان ها اشاره مى كند. آن چه در اين
مورد، به نظر طنطاوى با علم ناسازگار است، محدود كردن تعداد آسمان ها به هفت آسمان است.او براى رفع
اين مشكل، دو راه حل ارائه مى دهد:1. در جلد اول تفسير، اين قول را انتخاب مى كند كه اين عدد هفت مفهومى ندارد و مفيد حصر نيست و مى گويد:قرن ها از پى هم آمده اند و اكنون عالمان گران قدر و حكيمان بزرگ امت اسلامى بيدار شده اند و به بطلان
اين نظريات، به دليل مخالفتشان با شرع و عقل، واقف گشته اند. و لذا گفته اند كه تعبير آسمان هاى هفت
گانه، محدود كننده نيست و عدد در اين جا مفهومى ندارد.(78)