برداشت هاى تفسيرى و مسئله ناسازگارى با علم - عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم - نسخه متنی

شادی نفیسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
?

ايشان در ذيل آيه:

والقمر قدرناه منازل حتى عاد كالعرجون القديم(45)

اختلاف در شكل ماه را موجب پديد
آمدن آثارى در دريا، خشكى و زندگيِ انسان ها مى داند و افراد علاقه مند به اين علوم را به منابع ارجاع
مى دهد.(46) در يك جا نيز از علم و علما تقدير مى كند كه به تعيين جهت صحيح و دقيق قبله موفق شده اند.(47)

برداشت هاى تفسيرى و مسئله ناسازگارى با علم

علامه طباطبائى به اين اصل معتقد است كه قرآن با علم مخالفت ندارد. در تفسير يكى از آيات، ابتدا
تفسيرى ارائه داده و آن را مطابق با ظاهر آيات و اخبار معرفى مى كند. سپس مى افزايد: امروز بطلان اين
سخنان به خوبى روشن شده است. پس بايد توجيه ديگرى كرد كه مخالف علم امروزى و مشاهداتى كه بشر از وضع
آسمان ها دارد، نباشد.(48)

بنابر همين نگرش نيز در مواردى كه بين آيات قرآن و نظريات علمى، اختلافى به
نظر مى رسد، در رفع آن مى كوشد. ايشان نظريات علمى را به دو دسته مسلّمات و فرضيات اثبات نشده، تقسيم
مى كند.

و آيات قرآنى را نيز به دو دسته:

آياتى كه تحمل معانيِ متعدد را دارند و آياتى كه به يك معناى
خاص تصريح دارند.

بنابراين، ممكن است چهار صورت تعارض پيش آيد:

مسلّمات علميِ مخالف با نص قطعيِ
قرآن، مسلّمات علميِ مخالف با آيات تأويل پذير و فرضياتِ علميِ مخالف با نص قطعيِ قرآن و فرضيات
علميِ مخالف با آيات تأويل پذير.

شيوه برخورد علامه را در اين موارد مى توان از سخن ايشان در ضمن
تفسير برخى آيات دريافت. وى مى گويد:

در اين معنا روايات ديگرى نيز هست. و ممكن است مضمون آنها و نيز مضمون آيات را به فرضيات مسلّم علوم
امروزى تطبيق كرد، فرضياتى كه درباره آغاز خلقت و عالم و هيئت آن وجود دارد. چيزى كه هست، اين است كه
از آن جايى كه حقايق قرآنى را نمى توان با حدس و فرضيات علمى محدود كرد، متعرض اين تطبيق نشديم.

بله،
اگر روزى اين فرضيات آن قدر قطعى و مسلّم شدند كه به صورت برهان علمى درآمدند، آن وقت ممكن است در
مقام تطبيق آنها با آيات قرآن برآمد.(49)

بنابراين، علامه تصريح مى كند كه اگر آيات، قابل تأويل و متحمل معانيِ مختلف باشند، در جايى كه
معتقد است نظريات علمى، قطعى و مسلّم است، به تطبيق مى پردازد. نمونه بسيار روشن اين مورد، بحث از
شهاب هاى آسمانى و آسمان هاى هفت گانه است.

الف) آسمان هاى هفت گانه وشهاب هاى آسمانى

بحث از آسمان و اجرام آسمانى، يكى از موضوعات علمى است كه در روزگار ما پيشرفت قابل توجهى كرده است و
اطلاعات بسيارى درباره آن به دست آمده كه تصويرى كاملاً متفاوت از برداشت قدما در اين باره را شكل مى
دهد.

علامه در بحث از آسمان هاى هفت گانه در قرآن، از اين يافته هاى علمى مدد مى گيرد و تفسيرى متفاوت
از تفسير گذشتگان ارائه مى دهد:

آرى امروز اين مسئله، واضح و ضرورى شده كه كرات و اجرام آسمانى، هرچه و هرجا كه باشند، موجوداتى مادى
و عنصرى جسمانى هستند كه آن چه از احكام و آثار، كه در عالم زمينيِ ما جريان دارد، نظيرش در آنها
جريان دارد. و آن نظامى كه در آيات شريفه قرآن براى آسمان و اهل آسمان ثابت شده ... هيچ شباهتى به اين
نظام عنصرى و محسوس در عالم زمينيِ ما ندارد، بلكه به كلى منافى با آن است.(50)

و بر اين اساس، نتيجه مى گيرد:

آسمان هاى هفت گانه جزو خلقت جسمانى اند ... و خلاصه، همه در داخل طبيعت و ماده هستند نه ماوراى طبيعت
آن چنان كه گذشتگان مى پنداشتند.

بنابراين اگر در آيات و روايات آمده كه آسمان ها منزلگاه ملائكه
است يا ملائكه از آسمان ها نازل مى شوند و امر خداى تعالى را با خود به زمين مى آورند، يا ملائكه با
نامه اعمال بندگان به آسمان بالا مى روند، يا اين كه آسمان درهايى دارد كه براى كفار باز نمى شوند،
يا اين كه ارزاق از آسمان نازل مى شود و يا مطالبى ديگر غير اينها، كه آيات و روايات متعدد بدان ها
اشاره دارند، بيش از اين دلالت ندارد كه امور نامبرده، نوعى تعلق و ارتباط با آسمان ها دارند ... و
نتيجه مى گيرد كه ملائكه براى خود، عالمى ديگر دارند، عالمى ملكوتى كه نظير عالم ماديِ ما هفت
مرتبه دارد كه هر مرتبه اش را آسمان خوانده اند. و آثار و خواص آن مراتب را آثار و خواص آسمان ها
خوانده اند.(51)

/ 249