شرايط قضا در كلام امام على عليه‏السلام - عرفان اسلامی جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 10

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

من در برابر اين قضيه دشوار فرو ماندم و چندين بار تجديد جلسه كردم و اميد داشتم كه آن قضيه را به اصلاح ميان طرفين پايان بخشم ، يا به وسيله تحقيق بيشترى حقيقت امر را دريابم .

قضا را در اين ميان يكى از طرفين دعوى خبر يافته بود كه من رطب دوست دارم ، از اين‏رو براى جلب عواطف من در چنين موسم كه فصل نوبر رطب است ، مقدارى از بهترين قسم آن را كه من هرگز نظيرش را نديده بودم و حتّى براى خليفه نيز در چنين فصلى ميسور نيست فراهم ساخت و با پرداختن چند درهم رشوه ، دربان سراى را بر آن داشت كه طبق رطب را نزد من آورد ، در اين هنگام دربان طبق را در برابر من بر زمين نهاد و گفت : اين هديه فلان است ، من از مشاهده آن وضع سخت آزرده‏خاطر و خشمگين شدم ، چندان كه دربان را از خدمت براندم و ظرف رطب را به آورنده آن بازگرداندم ولى روز ديگر چون متداعيان محضر قضا در آمدند نتوانستم آن دو را به يك چشم بنگرم و در دل خود به يك منزلت قرار دهم ؛ زيرا طبق رطب ، هر چند كه من آن را مسترد داشته بودم اثر خود را در نفس من باقى گذاشته بود .

اكنون بينديش تا اگر آن را پذيرفته بودم و كام خويش را با آن شيرين ساخته بودم حال من بر چه منوال بود ؟ !

سپس قاضى با لحنى حاكى از خشم و تأثّر گفت : در چنين روزگارى كه خلق آن بر اين گونه دستخوش فساد شده‏اند من بر دين خود مى‏ترسم و بيم آن دارم كه از سر غفلت به دام حيله ايشان در افتم و نقد ايمان و سرمايه تقواى خود را بر سر كار قضا نهم .

آن گاه قاضى از سر تضرّع گفت : مرا از بند اين مسئوليت برهان كه خداى تو را از هر بند برهاند و از ادامه اين خدمت معذور دار كه خداى عذرهاى تو را بپذيرد .

شرايط قضا در كلام امام على عليه‏السلام

جامع‏ترين نصّى كه شروط و قيود و صلاحيت قاضى را با دقيق‏ترين تعبير بيان كرده ، فصلى از فرمان اميرالمؤمنين عليه‏السلام به مالك اشتر است كه در آن فرمان ملكوتى مى‏فرمايد :

براى تصدّى وظيفه قضا و حكومت ميان مردم ، كسى را برگزين كه به عقيده تو از همگى افراد رعيت برتر باشد ، از آن گونه شخصيت كه تراكم قضا او را به تنگنا نيفكند و ارباب دعوى و دفاع او را تنگ حوصله و كژ خلق نسازند و در لغزش و خطايى كه از او سرزند اصرار نورزد و چون حقيقت امرى را بشناسد از پذيرفتن آن دلتنگ و از بازگشت به آن حقيقت ، آزرده خاطر نگردد و طاير همّتش از اوج نزاهت به حضيض طمع نگرايد و در قضا يا به آنچه در وهله نخستين و نظر سطحى بفهمد از كاوش در اعماق حقايق باز نايستد و به هنگام رخ دادن شبهات براى جستن حق ، پايداريش بيشتر و تمسّك به حجّت‏ها فزون‏تر و ملالتش از آمد و شد متداعيان كمتر و در كشف حقايق امور شكيباتر و به هنگام هويدا شدن حقيقت امر ، در اصدار و تنفيذ حكم برنده‏تر باشد ، از آن كسانى كه چاپلوسى و چرب زبانى ايشان را نفريبد و تشويق و تحريض به امرى ، از جادّه حق منحرفشان نكند .

/ 215