جامعترين نصّى كه شروط و قيود و صلاحيت قاضى را با دقيقترين تعبير بيان كرده ، فصلى از فرمان اميرالمؤمنين عليهالسلام به مالك اشتر است كه در آن فرمان ملكوتى مىفرمايد :براى تصدّى وظيفه قضا و حكومت ميان مردم ، كسى را برگزين كه به عقيده تو از همگى افراد رعيت برتر باشد ، از آن گونه شخصيت كه تراكم قضا او را به تنگنا نيفكند و ارباب دعوى و دفاع او را تنگ حوصله و كژ خلق نسازند و در لغزش و خطايى كه از او سرزند اصرار نورزد و چون حقيقت امرى را بشناسد از پذيرفتن آن دلتنگ و از بازگشت به آن حقيقت ، آزرده خاطر نگردد و طاير همّتش از اوج نزاهت به حضيض طمع نگرايد و در قضا يا به آنچه در وهله نخستين و نظر سطحى بفهمد از كاوش در اعماق حقايق باز نايستد و به هنگام رخ دادن شبهات براى جستن حق ، پايداريش بيشتر و تمسّك به حجّتها فزونتر و ملالتش از آمد و شد متداعيان كمتر و در كشف حقايق امور شكيباتر و به هنگام هويدا شدن حقيقت امر ، در اصدار و تنفيذ حكم برندهتر باشد ، از آن كسانى كه چاپلوسى و چرب زبانى ايشان را نفريبد و تشويق و تحريض به امرى ، از جادّه حق منحرفشان نكند .