بادقت در كتاب خدا اين منبع فيض بىنهايت به اين نتيجه مىرسيم كه وقتى سخن با ترازوى قرآن سنجيده مىشود ، جز يازده گونه سخن كه مورد رضايت حق است و اظهارش داراى سود دنيايى و آخرتى است سخن و كلام با ارزشى در دنياى بيان و فضاى كلام باقى نمىماند هرگاه يكى از اوصاف يازدهگانهاى كه قرآن براى سنجش بيان مىدارد در كلام انسان باشد آن كلام قابل گفتن و اظهار كردن است ورنه تكلم به سخن حرام و مورث پليدى روح و آلودگى قلب و تاريكى درون و شر دنيا و آخرت است .اوصافى كه قرآن مجيد براى قول بيان مىدارد كه ترازوى الهى براى سنجش سخن است بدين قرار است :1 ـ قول بليغ 2 ـ قول صدق 3 ـ قول عدل 4 ـ قول حسن 5 ـ قول احسن 6 ـ قول ليّن 7 ـ قول كريم 8 ـ قول ايمان 9 ـ قول سديد 10 ـ قول معروف 11 ـ قول ميسور اكنون بايد با توجه به آياتى كه اين اوصاف را در جنب قول و سخن استعمال كرده به دقّت نشست كه موارد خرج كردن اين سنخ از اقوال كجاست ؟
1 ـ قول بليغ
فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ إِحْسَاناً وَتَوْفِيقاً * أُولئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُل لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِيغاً [15] .پس [ وضع و حالشان ] چگونه خواهد بود هنگامى كه به سبب آنچه مرتكب شدهاند ، حادثه ناگوارى به آنان برسد ، آن گاه در حالى كه به خدا سوگند مىخورند ، نزد تو مىآيند كه ما [ از داورى بردن نزد طاغوت ] نيّتى جز نيكى و برقرارى صلح و سازش [ ميان طرفين نزاع ]نداشتيم . * اينان كسانى هستند كه خدا آنچه را كه [ از نيّات شوم ، كينه و نفاق ] در دلهاى آنان است مىداند ؛ بنابراين از آنان روى برتاب و پندشان ده ، و به آنان سخنى رسا كه در دلشان اثر كند بگوى .