ريا در نماز - عرفان اسلامی جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 10

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ريا در نماز

و خداى تعالى همى مى‏گويد :

فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ * الَّذِينَ هُمْ عَن صَلاَتِهِمْ سَاهُونَ * الَّذِينَ هُمْ يُرَآءُونَ * وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ [157] .

پس واى بر نمازگزاران * كه از نمازشان غافل و نسبت به آن سهل‏انگارند . * همانان كه همواره ريا مى‏كنند * و از [ دادن ]وسايل و ابزار ضرورى زندگى [ و زكات ، هديه و صدقه به نيازمندان ]دريغ مى‏ورزند .

واى بر كسانى كه ايشان را نماز با شهوت و ريا كنند .

يكى پرسيد از رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله كه رستگارى چيست ؟ گفت :

اندر آن كه طاعت خداى تعالى كنى و رياى مردمان نكنى و گفت : روز قيامت يكى را بياورند و گويند : چه طاعت دارى ؟ گويد : جان خود اندر راه حق تعالى فدا كرده‏ام تا اندر غزا مرا بكشتند ، گويند : دروغ گويى براى آن كردى تا گويند : فلان مرد مردانه است ، بگيريد و وى را به دوزخ بريد .

ديگرى را بياورند و گويند : چه طاعت دارى ؟ گويد : هر چه داشتم به صدقه بدادم ، گويد : دروغ گويى براى آن بكردى تا بگويند : فلان مرد سخى است ، بگيريد وى را به دوزخ بريد[158] .

ديگرى را بياورند و گويند : چه طاعت دارى ؟ گويد : علم و قرآن بياموختم و رنج بسيار بردم ، گويند : دروغگويى ، براى آن آموختى تا گويند : فلان مرد عالم است ، بگيريد وى را به دوزخ ببريد .

و رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله گفت : از امّت خويش از هيچ چيز چنان نترسم كه از شرك كهين ، گفتند : آن چيست يا رسول اللّه ؟

گفت : ريا .

و گفت : روز قيامت حق تعالى گويد با مرائيان ، نزديك آن كسانى شويد كه عبادت براى ايشان كرديد و جزاى خود طلب كنيد .

و گفت : به حق تعالى پناه كنيم از « جُبُّ الحزن » يعنى غار اندوه ، گفتند :

يا رسول خدا « جبّ الحزن » چيست ؟ گفت : واديى است اندر دوزخ ساخته براى قرّاء مرائى و گفت : حقّ عزّوجلّ همى گويد : هر كه عبادتى كرد و ديگرى را با من شركت داد من از شريك بى نيازم جمله بدان همباز دادم .

رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله گفت : خداى نپذيرد كردارى كه اندر وى يك ذره ريا بود . معاذ همى گريست ، عمر گفت : چرا همى گريى ؟ گفت : از رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آلهشنيدم اندك ريا شرك است و گفت : مرائى را روز قيامت ندا كنند و آواز دهند يا مرائى يا نابكار يا غدّار !

كردارت ضايع شد و مزدت باطل شد برو و مزد از آن كس طلب كن كه كار براى وى كردى[159] .

شداد بن اوس گويد :

رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را ديدم كه همى گريست . گفتم : يا رسول اللّه ! چرا همى گريى ؟

گفت : همى ترسم كه امت من شرك آورند نه آن كه بت پرستند يا ماه و آفتاب ليكن عبادت بر او به ريا كنند[160] .

و گفت : اندر ظلّ عرض آن روز كه هيچ ظلّ نباشد جز آن مردى نخواهد بودن كه بدست راست صدقه بداد و خواست كه از دست چپ پنهان دارد .

/ 215