منشأ مراء و جدال - عرفان اسلامی جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 10

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

منشأ مراء و جدال

حضرت صادق عليه‏السلام در دنباله روايت باب مراء مى‏فرمايد :

منشأ مجادله و مراء وسوسه شيطان است كه به انسان تلقين مى‏كند بين مردم و دانشمندان برو و با هر طايفه مناظره و مجادله كن تا نگويند از بحث و جدل عاجزى و از علم و دانش بى خبرى .

مجادله و مراء خالى از چهار احتمال نيست :

1 ـ مباحثه و مجادله و نزاع و مراء در مسئله‏اى است كه هر دو طرف به آن آگاهى دارند ، در عين حال با هم منازعه مى‏كنند ، اينان پشت به نصيحت حق و انبيا نموده و براى اظهار فضيلت به بازار فضيحت آمده‏اند .

2 ـ يا هر دو جاهل به حقّند و نزاع آنان و مراء و جدالشان جز اظهار جهل و بى‏خبرى چيزى نيست و پافشارى در جهل از گناهان است .

3 ـ يا شخص تو عالم به حق است ، ولى جدال و مراء براى اين است كه بر طرف تسلّط و تفوق يابى و اين تفوّق و تسلّط ناشى از علو و كبر نفس است كه در پيشگاه حق به سختى مذموم و محكوم است .

4 ـ يا طرف تو بر حقّ است و جدال تو براى شكستن حرمت و آبروى اوست و اين ظلم و جور است و از خصايل ابليسى و شيطانى است و رو كردن به هر چهار مورد بر اهل انصاف و آنان كه حقّ را قبول دارند محال است كه اهل حق اهل حقند .

آن گاه در پايان روايت اين باب امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايند :

هركه ترك مجادله كند ايمانش را محكم نموده و صحبت دين را نيكو داشته و عقل را از آلوده شدن به هواى نفس حفظ كرده است .

حكما گفته‏اند :

چنان كه ملكه تخيّل موجب نابودى عقل است ، ملكه مجادله نيز علّت وهن و سستى انديشه و قوّه درك است .

باب 49 : در مسئله غيبت

قالَ الصّادِقُ عليه‏السلام :

اَلْغيْبَةُ حَرامٌ عَلى كُلِّ مُسْلِمٍ ، مَأْثُومٌ صاحِبُها فى كُلِّ حالٍ .

وَصِفَةُ الْغيْبَةِ اَنْ تَذْكُرَ اَحَدًا بِما لَيْسَ هُوَ عِنْدَ اللّهِ عَيْبٌ وَتَذُمَّ ما يَحْمَدُهُ اَهْلُ الْعِلْمِ فيهِ .

وَاَمَّا الْخَوْضُ فى ذِكْرِ غائِبٍ بِما هُوَ عِنْدَ اللّهِ مَذْمومٌ وَصاحِبُهُ فيهِ مَلومٌ فَلَيْسَ بِغيْبَةٍ وَاِنْ كَرِهَ صاحِبُهُ اِذا سَمِعَ بِهِ وَكُنْتَ اَنْتَ مُعافىً عَنْهُ خالِيًا مِنْهُ وَتَكونُ فى ذلِكَ مُبَيِّنًا لِلْحَقِّ مِنَ الْباطِلِ بِبَيانِ اللّهِ وَرَسولِهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله وَلكِنْ بِشَرْطِ اَنْ لا يَكونَ لِلْقائِلِ بِذلِكَ مُرادٌ غَيْرُ بَيانِ الْحَقِّ وَالْباِطِل فى دينِ اللّهِ تَعالى .

وَاَمّا اِذا اَرادَ بِهِ نَقْصَ الْمَذْكورِ بِهِ بِغَيْرِ ذلِكَ الْمَعْنى وَهُوَ مَأْخوذٌ بِفَسادِ رَأْىِ مُرادِهِ وَاِنْ كانَ صَوابًا .

فَاِنِ اغْتَبْتَ فَبَلَغَ الْمُغْتابَ فَاسْتَحِلَّ مِنْهُ ، وَاِنْ لَمْ يَبْلُغْهُ وَلَمْ يَلْحَقْهُ عِلْمُ ذلِكَ فَاسْتَغْفِرِ اللّهَ [ لَهُ ] .

/ 215