11 ـ تزكيه نفس و خودستايى - عرفان اسلامی جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 10

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فرمود :
معلى ! من نسبت به تو احساس دلسوزى مى‏نمايم و بيم آن دارم كه مبادا اين حقوق را تباه سازى و نتوانى از آن صيانت و مراقبت كنى و با بيان من به اين حقوق آگاهى پيدا كرده ، ولى در به كار بستن آن ناتوان باشى .

عرض كردم : « لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ » ، اميدوارم در سايه مشيت حق و با استمداد از حول و قوّه او قدرت اداى چنين حقوقى را به دست آورم ، امام صادق عليه‏السلامفرمود :

1 ـ ساده‏ترين و ناچيزترين حق يك مسلمان بر مسلمان ديگر آن است كه تو خواهان همان چيزهايى براى او باشى كه خود جويا و دوستدار آن براى خويش هستى و درباره او از همان چيزهايى احساس گريز و تنفر نمايى كه خود از آن متنفر و گريزان هستى .

2 ـ از خشمگين ساختن او برحذر بوده و پويا و جوياى مراتب رضا و خشنودى او باشى و از دستور او فرمان برى .

3 ـ بايد به او با جان و مال و دست و زبان مدد رسانى .

4 ـ بايد چشم بينا و رهنمود پرداز و آيينه او باشى .

5 ـ نبايد تو سير باشى او گرسنه ، تو سيراب باشى او تشنه ، تو تن‏پوش داشته باشى او برهنه .

6 ـ اگر تو داراى خادم و نوكر هستى و او فاقد آن است ، بر تو لازم مى‏باشد كه خادم خود را در جهت خدمت به او نزد وى گسيل دارى تا جامه او را بشويد و غذاى او را فراهم آورد و بسترش را آماده سازد .

7 ـ بايد سوگند او را باور داشته باشى ، دعوت او را بپذيرى ، هنگام بيمارى عيادتش كنى ، از اموات منسوب به او تشييع نمايى ، پس از مرگش در كنار جنازه‏اش حاضر شوى ، اگر احساس كنى به چيزى نيازمند است در تأمين آن مبادرت و پيشدستى كنى و نبايد در تأمين حوايج او تعويقى روا دارى تا وى را ناگزير سازى كه درخواستش را با تو درميان گذارد و دچار شرم سؤال گردد .

اگر بدين شيوه با وى رفتار كنى رشته ولايت و دوستى خود را با او پيوند داده و دوستى او را با رشته دوستى خود مربوط ساخته‏اى[130] .

11 ـ تزكيه نفس و خودستايى

ديگر از آفات مراء و مجادله ، تزكيه نفس و خودستايى است كه هيچ مجادله‏كننده‏اى از صدمه آن در امان نيست .

اين خودستايى ممكن است با صراحت لهجه و با ايما و اشاره و يا به صورت تعريض و كنايه اظهار شود.

مجادله‏كننده مى‏خواهد كلامش را درست و صحيح جلوه دهد و گفتار طرف مقابل را موهون و نادرست وانمود سازد و غالباً حالت درونى و خودستايى خود را آشكارا به زبان آورده و مى‏گويد : من از آن افرادى نيستم كه امثال اين‏گونه مطالب برايم ناآشنا و مبهم باشد ، در حالى كه خداى متعال فرمود :

فَلاَ تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ [131] .

پس خودستايى نكنيد .

به يكى از بزرگان گفتند : آن سخن راست و درستى كه اظهار آن زشت ونادرست مى‏باشد كدام است ؟ گفت : چنين سخن راستى كه على رغم صدق و راستيش زشت مى‏باشد ، اين است كه آدم زبان به خود ستايى بگشايد .

/ 215