معلى ! من نسبت به تو احساس دلسوزى مىنمايم و بيم آن دارم كه مبادا اين حقوق را تباه سازى و نتوانى از آن صيانت و مراقبت كنى و با بيان من به اين حقوق آگاهى پيدا كرده ، ولى در به كار بستن آن ناتوان باشى .عرض كردم : « لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ » ، اميدوارم در سايه مشيت حق و با استمداد از حول و قوّه او قدرت اداى چنين حقوقى را به دست آورم ، امام صادق عليهالسلامفرمود :1 ـ سادهترين و ناچيزترين حق يك مسلمان بر مسلمان ديگر آن است كه تو خواهان همان چيزهايى براى او باشى كه خود جويا و دوستدار آن براى خويش هستى و درباره او از همان چيزهايى احساس گريز و تنفر نمايى كه خود از آن متنفر و گريزان هستى .2 ـ از خشمگين ساختن او برحذر بوده و پويا و جوياى مراتب رضا و خشنودى او باشى و از دستور او فرمان برى .3 ـ بايد به او با جان و مال و دست و زبان مدد رسانى .4 ـ بايد چشم بينا و رهنمود پرداز و آيينه او باشى .5 ـ نبايد تو سير باشى او گرسنه ، تو سيراب باشى او تشنه ، تو تنپوش داشته باشى او برهنه .6 ـ اگر تو داراى خادم و نوكر هستى و او فاقد آن است ، بر تو لازم مىباشد كه خادم خود را در جهت خدمت به او نزد وى گسيل دارى تا جامه او را بشويد و غذاى او را فراهم آورد و بسترش را آماده سازد .7 ـ بايد سوگند او را باور داشته باشى ، دعوت او را بپذيرى ، هنگام بيمارى عيادتش كنى ، از اموات منسوب به او تشييع نمايى ، پس از مرگش در كنار جنازهاش حاضر شوى ، اگر احساس كنى به چيزى نيازمند است در تأمين آن مبادرت و پيشدستى كنى و نبايد در تأمين حوايج او تعويقى روا دارى تا وى را ناگزير سازى كه درخواستش را با تو درميان گذارد و دچار شرم سؤال گردد .اگر بدين شيوه با وى رفتار كنى رشته ولايت و دوستى خود را با او پيوند داده و دوستى او را با رشته دوستى خود مربوط ساختهاى[130] .