ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
چون برخاست افزون شد يا از وى كاست: افزونى در رستگارى، و كاهش از كورى- و دل بيمارى-، و بدانيد كسى را كه با قرآن است نياز نباشد، و بى قرآن بى نياز نباشد. پس بهبودى خود را از قرآن بخواهيد، و در سختيها از آن طلب يارى نماييد، كه قرآن بزرگترين آزار را موجب بهى است و آن كفر و دورويى و بيراهه شدن و گمرهى است. پس از خدا بخواهيد به وسيلت قرآن، و بدان روى آريد به دوستى آن، و به قرآن خيرى مخواهيد از آفريدگان، كه بندگان روى به خدا نكردند با وسيلتى مانند قرآن، و بدانيد كه قرآن ميانجيى پذيرفته است، و گوينده اى گواهى شده. هر كه را روز رستاخيز قرآن ميانجى شود، بپذيرند، و آن را كه سعايت كند، گواهيش به زيان او گيرند. همانا روز رستاخيز منادى بانگ برآرد كه: هر كس- حساب- هر چه را اندوخته است بر عهده دارد، و پايان كار خود را پايندان بود، جز اندوزندگان قرآن- كه حسابى نبود بر آنان-. پس در شمار گرد آورندگان قرآن باشيد و پيروان آن، و قرآن را دليل گيريد بر شناخت پروردگارتان، و آن را نصيحتگوى خود شماريد، و رايهاتان را- كه با قرآن سازوار نيست- متهم داريد، و خواهشهاى نفسانى خويش را خيانتكار انگاريد.
به كار- برخيزيد- به كار- برخيزيد-. پس به پايان رسانيد! به پايان رسانيد! و پايدار مانيد! پايدار مانيد! پس شكيبايى! شكيبايى! پس پارسايى! پارسايى! شما را پايانى است، خود را بدان برسانيد. براى شما نشانه اى است، آن را راهنماى خود دانيد. اسلام را مقصدى است تا بدان مقصد برانيد! از عهده حق خدا برآييد، با گزاردن آنچه بر شما واجب داشته، و- انجام دادن- وظيفتها كه بيان كرده- و بر شما نگاشته-. من گواه شمايم و روز رستاخيز از شما پشتيبانى مى نمايم.
آگاه باشيد! آنچه از پيش مقدر شده بود، به وقوع پيوست- و كسى كه شايستگى امامت داشت، بر كرسى خلافت نشست-، و آنچه در علم خدا گذشته بود، اندك اندك پديدار گشت- و درون گروهى كه به نفاق مى زيستند آشكار-. من از وعده خدا و حجت او سخن مى گويم كه فرمود: همانا آنان كه گفتند پروردگار ما الله است، سپس پايدار ماندند، فرشتگان بر آنان فرود مى آيند كه مترسيد و اندوهگين مباشيد، و مژده باد شما را به بهشتى كه به شما وعده داده اند. و شما گفتيد پروردگار ما الله است، پس بر- حكم- كتاب او پايدار مانيد، و بر راه روشن او استوار، و به روش درست پرستش پايدار، و از آن به ديگر سو مرويد! و در آن نوآورى مكنيد، و با آن مخالف مشويد، كه از راه بيرون شدگان، روز رستاخيز نزد خدا در مانند- و حجت آوردن نتوانند-. خوى خود را بر مگردانيد، و زبان را با دل يكى گردانيد. و هر يك- از شما- زبان خود را نگاه دارد، كه اين زبان، به صاحبش قصد سركشى دارد. به خدا، نمى بينم بنده اى را كه پرهيزگار بود و پرهيزگارى اش وى را سود دهد، مگر آنگاه كه زبان خويش در كام كشد. همانا زبان مرد با ايمان در پس دل اوست- و آنچه گويد در گرو ايمان است-. و دل منافق از پس زبان ا
وست- و هر چه بر زبان راند بر او تاوان است- چه، مرد با ايمان چون خواهد سخنى بر زبان آرد، در آن نيك بينديشد، اگر نيك است، آشكارش كند، و اگر بد است پنهانش دارد، و منافق مى گويد آنچه بر زبانش آيد، و نمى داند چه به سود اوست و چه او را نشايد، و رسول خدا (ص) فرمود: ايمان بنده اى استوار نگردد تا دل او استوار نشود، و دل او استوار نشود تا زبان او استوار نگردد. پسى هر يك از شما كه تواند خدا را ديدار كند- دست به خون و مال مسلمانان نيالوده، و زبان به ريختن آبروى شان نگشوده- چنين كند،