ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
بندگان خدا! شما را سفارش مى كنم به ترس از پروردگارى كه بر تن شما جامه پوشاند، و اسباب زندگى تان را آماده گرداند. پس اگر كسى راهى به زندگانى جاودان مى يافت، و يا توانست پنجه مرگ را برتافت، او سليمان پسر داود مى بود، كه پادشاهى پرى و آدمى وى را مسخر گرديد، با پيامبرى و منزلت بزرگ كه بدو رسيد. چون آنچه روزى او بود خورد، و مدتى را كه بايد بماند به پايان برد، كمانهاى مرگ تيرهاى نيستى بر او باراند، و خانه ها از او تهى ماند. مسكنها خالى گرديدند، و مردمى ديگرشان به ارث بردند - و در آن آرميدند-، و همانا در روزگاران گذشته براى شما پند است، كجايند عملاقيان و فرزندان عملاقيان؟ كجايند فرعونيان و فرزندان فرعونيان؟ كجايند مردمى كه در شهرهاى رس بودند؟ پيامبران را كشتند، و سنت فرستادگان خدا را ميراندند. و سيرت جباران را زنده كردند. كجايند آنان كه با سپاهيان به راه افتادند و هزاران تن را شكست دادند. سپاهها به راه انداختند، و شهرها ساختند.
از اين خطبه است: جامه حكمت آموزى در پوشيد، روى بدان آورد و در فراگرفتن آن چنانكه بايسته است، كوشيد. حكمت را شناخت، و جز آن به چيزى نپرداخت، و گمشده اش بود كه در پى آن مى گرديد، و نياز او، كه از آن مى پرسيد، او غريب است هنگامى كه اسلام غريب ماند، چون شترى خسته كه دم بر زمين نهد، و خفتد و برخاستن نتواند. او مانده اى از حجتهاى خداست، و خليفه اى از خليفه هاى انبياست.
(سپس فرمود:) اى مردم! من اندرزهايى را كه پيامبران به امتهايشان دادند، بر شما راندم، و آنچه را اوصيا، به پس از خود رساندند، رساندم. شما را با تازيانه- موعظت- ادب كردم، نپذيرفتيد. و با- سخنانى- كه از نافرمانى تان باز دارد، خواندم، فراهم نگشتيد. شما را به خدا! آيا امامى جز مرا چشم مى داريد؟ تا با شما راه- دين- را بپيمايد، و طريق راست را به شما بنمايد.