ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید جعفر شهیدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پس خدا را! خدا را! بپرهيزيد از سركشى در اين جهان و بترسيد از كيفر ناخوشايند ستم در آن جهان، و پايان زشت خودبينى كه دامى است نهاده شيطان. دامى بزرگ و فريفتنى سترگ. بر دل مردان راه يابد، چون زهر كشنده كه در اندامها شتابد. هيچگاه از كار باز نماند، و به خطا كس را از مكر خود نرهاند. نه دانشمندى را به خاطر دانش و نه مستمندى را در فرسوده پوشش، و خدا بندگان با ايمان خود را از اين آسيب بر كنار مى دارد، با نمازها و زكاتها و روزه گرفتنهاى دشوار، در روزهايى كه واجب است تا اندامهاشان بيارمد با اين كار، و ديده هاشان خاشع شود و جانهاشان خوار. و سبك ساختن دلهاى آنان، و بردن خودبينى از ايشان، به فروتنى كه در اين عبادتهاست: از چهره هاى شاداب را به تواضع بر خاك سودن، و با چسبانيدن اندامهاى پاكيزه بر زمين خردى خويش را نمودن، و رسيدن شكمها به پشت به فروتنى و خوارى به خاطر روزه دارى، و آنچه در زكات است از دادن بهره هاى زمين و جز آن، به مستمندان و بيچارگان. بدانچه در اين كارهاست بنگريد: از سركوبى جوانه هاى نازش و بازداشتن نهالهاى خودپسندى از رويش.
نگريستم و هيچ يك از جهانيان را نيافتم كه براى چيزى تعصب ورزد جز آنكه آن تعصب را علتى بود: آنچه نادانان را بفريبد، و يا پذيرفتن آن انديشه بى خردان را زيبد. تنها شماييد كه براى چيزى تعصب مى نماييد كه آن را سببى شناخته نيست و علتى دانسته نه. اما شيطان به خاطر گوهر خود بر آدم تعصب آورد، و در آفرينش وى او را سرزنش كرد و گفت: من از آتش ساخته ام و تو از گل پرداخته. اما توانگران و خداوندان نعمتهاى فراوان، تعصب ورزيدند، چون نشانه هاى نعمت را ديدند، گفتند: ما را دارايى و فرزندان بيش است و عذابى مان نه در پيش است. پس اگر به ناچار تعصب ورزيدن بايد، در چيزى تعصب ورزيد كه شايد: در خويهاى نيك و گزيده و كردارهاى پسنديده، و كارهاى نيكو كه افزونى بر يكديگر جستند در آن، بزرگواران و دلاوران از خاندانهاى عرب و مهتران قبيله- نيكو حسب. از آراسته بودن- به خوبى خوى و رفتار، و بردبارى به هنگام خشم بسيار، و آنچه پسنديده است از رفتار و كردار. پس در خصلتهاى نيكو تعصب ورزيد از حمايت كردن پناهندگان، و به سر رساندن پيمان و آراسته بودن به تقوى و ايمان، و از خودپسندى دورى گزيدن، و به فضيلت آراسته بودن، و دست بازداشتن از ستمكارى

و بزرگ شمردن- گناه- خونريزى و خونخوارى، و داد مردمان دادن، و خشم را فرو خوردن، و پرهيز از تبهكارى در زمين،
و بپرهيزيد از آنچه فرود آمد بر امتهاى پيشين، از كيفرهايى كه ديدند بر كردارهاى ناشايست و رفتارها كه كردند و نبايست. پس نيك و بد احوالشان را به ياد آريد و خود را از همانند شدن به آنان برحذر داريد.

/ 253