ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید جعفر شهیدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آنان را به طاعت خدا درآورد و با خواندنش

ان به سوى او با يكديگر سازوارشان كرد، و چسان نعمت، شهپر خود را بر سر آنان گسترد و جويبارهايى از آسايش و رفاه براى ايشان روان نمود، و ملت اسلام، با بركتهاى خود آنان را فراهم فرمود. پس در نعمت شريعت غرقه گرديدند، و لذت زندگى خرم و فراخ آن را چشيدند. زندگى شان به سامان، در سايه دولتى قويشان، و نيكويى حال آنان را به عزتى رساند ارجمند، و كارهاشان استوار گرديد و دولتشان نيرومند، چنانكه حاكم شدند بر جهانيان، و پادشاهان زمين در اين كرانه و آن كران. كار كسانى را به دست گرفتند كه بر آنان حكومت مى نمودند، و بر كسانى فرمان راندند كه فرمانبر آنان بودند. نه تيرشان بر سنگ مى رسيد و نه سنگشان سبك مى گرديد.
همانا شما رشته فرمانبردارى را از گردن گشاديد و به داوريهاى دوران جاهليت رضا داديد، در دژ خدايى كه پيرامونتان بود رخنه نهاديد. همانا خداى سبحان بر جماعت اين امت- مسلمان- منت نهاد و به الفت آنان را با يكديگر پيوند داد، پيوندى كه در سايه آن بچمند، و در پناه آن بيارمند. در نعمتى كه هيچ يك از آفريدگان بهايى نداند براى آن. چه آن نعمت از هر بهايى برتر است و از هر رتبت و منزلتى گرانقدرتر. و بدانيد! كه شما پس از هجرت- و ادب آموختن از شريعت- به- خوى- باديه نشينى باز گشتيد و پس از پيوند دوستى دسته دسته شديد. با اسلام جز به نام آن بستگى نداريد و از ايمان جز نشان آن را نمى شناسيد. مى گوييد به آتش- مى سوزيم- و ننگ را - نمى توزيم-. گويا مى خواهيد اسلام را واژگون كنيد با پرده حرمتش را دريدن، و رشته برادرى دينى را بريدن. پيمانى كه خدايش براى شما در زمين خود پناهگاه و جاى امن فرمود، و موجب ايمنى آفريده هايش نمود، و اگر شما به چيزى جز اسلام پناه برديد، كافران با شما پيكار خواهند كرد، آنگاه نه جبرئيل ماند و نه ميكائيل، و نه مهاجران و نه انصار كه شما را يارى كند. جز تيغ بر يكديگر زدن نبود تا خدا ميان شما داورى كند.

و همانا نمونه ها و داستانها در دسترس شماست- از گذشتگان- و عذاب خدا و سختيهاى او- كه رسيد به آنان-، و روزهايى- كه عذابشان كرد- و آسيبهاى سخت او- كه به آنان فرود آورد-. پس وعده عذاب او را دير ميانگاريد، به عذر آنكه نمى دانيد در چنگ او گرفتاريد. و با انتقام او را سبك شمردن، و از كيفر او ايمن بودن كه همانا خداى سبحان- مردم- دوران گذشته را كه پيش از شمايند از رحمت خود دور نفرمود، جز براى آنكه امر به معروف را واگذاشتند، و مردمان را از منكر باز نداشتند. پس خدا بى خردان- آنان را- لعنت كرد به خاطر نافرمانى كردن، و خردمندان را به گناه ديگران را از نافرمانى مانع نبودن.
هان! بدانيد كه شما رشته- پيوند با- اسلام را گسستيد، و حدود آن را شكستيد، و احكام آن را كار نبستيد. بدانيد كه خدا مرا فرموده است با تجاوزكاران و پيمان گسلان، و تبهكاران در زمين پيكار كنم. اما با پيمان گسلان جنگيدم و با از حق برون شدگان ستيزيدم، و از دين بيرون شدگان را زبون ساختم. اما شيطان ردهه، به جاى من بانگى كار او را بسنده گرديد چنانكه از آن بانگ آواى طپيدن دل و لرزه سينه خود را شنيد، و اندكى از تجاوزكاران مانده، و اگر خدا مرا رخصت داد كه بر ايشان بتازم و آنان را براندازم، دولت را از آنها بازگردانم و از آن خود سازم، جز تنى چند كه در اين سوى و آن سوى شهرها بمانند- و مردم را بترسانند-.

/ 253