ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید جعفر شهیدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

براى يارى خود فرياد خواهان، از فرزندان و نوادگان، و خويشان و عزيزان، و همتايان و همسالان. آيا خويشان مرگ را از او باز راندند؟ يا نوحه گران وى را سودى رساندند؟ حالى كه در كوى مردگان، باز داشته است و در خوابگاه تنگ، تنها هشته. خزندگان، پوستش پاره كرده و خورده. خشت و خاك گور، شادابى را از تن او سترده. گردبادها بر آثار او خاك افشانده، و گذشت روزگار نشانه هاى او را پوشانده. كالبدهايى كه آكنده از گوشت بود نزار گرديد و استخوانها از پس سختى، پوسيد. و جانها در گرو سنگينى بار گناه، درستى خبرهاى غيبى را به يقين ديده و آگاه. نه كارى نيك، افزون از آنچه كرده اند توانند، و نه راهى براى پوزش از لغزشهايى كه داشته اند، دانند. مگر شما كه زنده ايد پسران يا پدران يا برادران و يا خويشان آن رفتگان نه ايد؟ كه پا بر جاى پاى آنان مى گذاريد، و بر كارى كه كردند سواريد، و راهى را كه رفتند مى سپاريد؟ دلها سخت گرديده و نصيب خويش نبرده، راه رستگارى خود به دست فراموشى سپرده، توسن عمل را در راهى كه نبايد رانده. چنانكه گويى احكام خدا، جز براى اينهاس

ت، و رستگارى در به دست آوردن دنياست.

و بدانيد كه گذر شما بر صراط است كه جايگاههاى لغزيدن است، و بيمهاى اين لغزش را داشتن و پياپى ترسيدن. پس، از خدا چون خردمندى بترسيد كه دل خود را از جز تفكر پرداخته، و بيم، تن وى راناتوان ساخته، وشب زنده دارى خواب اندك را از سر او برده و به اميد ثواب، گرمى روز را با تشنگى گذرانده، پارسايى، شهوت را در دل او ميرانده، و ياد خداش بر زبان و به هنگام از نافرمانى او ترسان. از راهها به چپ و راست رود به يك سو شده، و راه روشن را پيش گرفته. و آن راه را كه به سر منزل مقصود رسد مقصد خويش گرفته، و زيورهاى دنياى فريبنده و گمراه كننده، او را از آن راه به ديگر سو نرانده، و كارهاى آميخته و در هم بر وى پوشيده نمانده. از دريافت مژده شادان و دلفروز در خوشترين خواب ايمن ترين روز. از گذرگاه اين جهان گذشت با نيكنامى، و توشه آن جهان را از پيش روانه داشت، با نكوفرجامى. از بيم پيشدستى كرد و در فرصتى كه داشت شتافت و خواست آنچه بايد و از آنچه نبايد ترسان رخ بتافت امروز نگاهبان فرداى خويش بود، و طومار كارهاى كرده در پيش، كه: بهشت پاداش و بهره را كفايت است، و كيفر و پادافراه را رسيدن دوزخ غايت، و بس كه انتقام گيرنده و ياور خداى س

بحان بود، و حجت آور و خصومتگر كتاب خدا، قرآن.

/ 253