ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید جعفر شهیدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از اين خطبه است در ذكر اصحاب جمل: بيرون شدند و حرم رسول خدا (ص) را با خود اين سو و آن سو كشاندند، چنانكه كنيزكى را به هنگام خريد كشانند. او را با خود به بصره بردند و زنان خويش را در خانه نشاندند. آن را كه رسول خدا (ص) در خانه نگاهداشته بود، و از آنان و جز آنان باز داشته، به اين و آن نماياندند، با لشكرى كه يك تن از آنان نبود كه در طاعت من نباشد و به دلخواه، در گردنش بيعت من نباشد. پس بر فرمانگزار من در بصره و خزانه داران مسلمانان، و مردمى جز آنان تاختند. بعضى را بازداشتند و كشتند، و بعضى را به نيرنگ دستخوش كشتن ساختند. به خدا، اگر از مسلمانان جز يك تن را از روى عمد و بى آنكه او را جرمى باشد نكشته بودند، كشتن همه آن لشكر بر من روا بود، چه، حاضر بودند و انكار ننمودند، و به زبان و دست به دفاغ برنخاستند تا چه رسد بدان كه آنان از مسلمانان كشتند، هم چند لشكريانى كه بدان شهر درآمدند.

خطبه 172-شايسته خلافت

امين وحى اوست و خاتم فرستادگانش، رحمت او را مژده دهنده و از كيفر او ترساننده.

مردم! سزاوار به خلافت كسى است كه بدان تواناتر باشد، و در آن به فرمان خدا داناتر. اگر فتنه جويى فتنه آغازد، از او خواهيد تا با جمع مسلمانان بسازد، و اگر سر باز زند سر خويش ببازد. به جانم سوگند، اگر كار امامت راست نيايد جز بدانكه همه مردم در آن حاضر بايد، چنين كار ناشدنى نمايد. ليكن كسانى كه - حاضرند و- حكم آن دانند، بر آنان كه حاضر نباشند، حكم رانند، و آن گاه حاضر حق ندارد سر باز زند و نپذيرد، و نه غايب را كه ديگرى را امام خود گيرد. بدانيد كه من با دو كس مى ستيزم: آن كه چيزى را خوواهد كه حق آن را ندارد، و آن كه حقى را كه بر گردن اوست نگزارد.

/ 253