قاموس قرآن جلد 6
لطفا منتظر باشید ...
تا علت حكم را از بين نبرده نمىتواند حكم را از بين ببرد چنانكه معلوم است و چون اين علت از بين رفتنى نيست پس حكم نيز منسوخ نخواهد بود.بعضى از بزرگان آيه را يك قضيّه تكوينى و طبيعى گرفته و مجموع دين را اعتقاد دانسته و اعمال را نيز باعتقاد برگردانده و گفته: اعتقاد و ايمان از امور قلبى است و اكراه و اجبار را در آنها راهى نيست زيرا اجبار فقط در اعمال ظاهرى و حركات بدنى مؤثر است و ايمان و اعتقاد بوسيله براهين ميشود بآن رسيد لذا لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ يك قاعده تكوينى است، در اين صورت آيه اخبار است نه تشريع.بعضى در ردّ اين سخن گفتهاند:عقائد قلبى اكراه پذير نيست لذا مورد نفى اكراه نميباشد. ولى اين در صورتى است كه آيه در مقام تشريع باشد نه اخبار.نگارنده گويد: در «قتل» از آيات قرآن و جنگهاى حضرت رسول صلّى الله عليه وآله استظهار كرديم كه در اسلام جنگ تعرّضى نيست و آنحضرت فقط با پيمان شكنان و آنانكه در فكر حمله باسلام بودند و يا مزاحمت ميكردند جنگيده است. على هذا جنگ در اسلام براى تحميل دين و عقيده نيست بلكه براى از بين بردن مزاحم و تصفيه جوّ اسلامى از وجود اخلالگران و باز كردن راه تبليغ و خواباندن فتنه و بر سر جاى نشاندن كسانى است كه بفكر اخلال و حملهاند.حتى آيه وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ انفال، 39.معنايش آن نيست كه دين را بر آنها تحميل كنيد بلكه مراد آنست كه با اين مزاحمان بجنگيد و فتنهايكه بر پا كردهاند يا ميخواهند بكنند از بين ببريد و عبادت و بندگى فقط براى خدا باشد لذا در ذيل آيه فرموده فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ اگر از فتنه انگيزى دست بردارند، خدا بكارشان داناست و در آيه 61 همين