قاموس قرآن جلد 6
لطفا منتظر باشید ...
تدريجى بودن آن بدان علّت است كه قلب تو مطمئنّ و ثابت باشد و پيوسته بودن وحى سبب تثبيت قلب تو است و اگر يكدفعه نازل ميشد و وحى منقطع ميگرديد دلت آن ثبات دائمى را نداشت.آنوقت در آيه ما نحن فيه فرموده:هيچ سئوالى و اشكالى پيش تو نمياورند مگر آنكه جواب حقيقى آنرا مياوريم و جوابيكه معنايش از سئوال آنها بهتر است.4- وَ يَذْهَبا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلى طه: 63. مثلى مؤنّث امثل بمعنى افضل و اشرف است.5- وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ رعد: 6. مثلات جمع مثلة بمعنى عقوبت است زيرا ميان عقوبت و عقوبت شده تماثل است يعنى: عقوبتها پيش از آنها گذشته است. و يا بقول راغب مثله عقوبتى است كه بر قومى وارد ميشود و بر ديگران مثل ميگردد.6- وَ هُوَ الَّذِي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ روم: 27. گفتهاند مراد از مثل وصف است يعنى براى اوست صفت عاليتر در آسمانها و زمين كه براى هيچ يك از موجودات آن صفت نيست و بآفريدن و اعاده خلقت قادر است.7- ساءَ مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا اعراف: 177. مثلا ظاهرا بمعنى وصف است چنانكه از آيه ما قبل روشن ميشود.8- فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلًا لِلْآخِرِينَ زخرف: 56. مثل در آيه بمعنى عبرت است كه بصورت مثل سائر آمده يعنى فرعونيان را در رديف گذشتگان و هلاك شدگان قرار داديم و نيز عبرتى گردانديم براى آيندگان.9- وَ لَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلًا إِذا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ. وَ قالُوا أَ آلِهَتُنا خَيْرٌ أَمْ هُوَ ما ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ. إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَيْهِ وَ جَعَلْناهُ مَثَلًا لِبَنِي إِسْرائِيلَ زخرف: 57- 59.ظاهر آنست كه: چون مشركان