قاموس قرآن جلد 6
لطفا منتظر باشید ...
نحل: 2. خلاف آنرا ميرساند و شايد فقط در اسلام منحصر بجبرئيل بود و يا او اعوانى دارد.3- نوشتن اعمال انسانها. إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيانِ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ. ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ ق: 17- 18 كه در «لقى» گفته شد قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ يونس: 21.بَلى وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ زخرف:80. وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ. كِراماً كاتِبِينَ. يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ انفطار: 10- 12. بقيّه سخن در «دلك- دلوك» است.4- حافظان انسانها. وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَ هُمْ لا يُفَرِّطُونَ انعام: 61. ظهور آيه در آنست كه عدّهاى از ملائكه حافظ انسانهااند و چون مرگ كسى برسد همان حافظان او را مىميرانند و اين ميرساند كه انسان در اين دنياى مادّه و تزاحم از نصرت ملائكه ناگزير است و گرنه نميتواند بزندگى خويش ادامه بدهد و حوادث او را از پاى درمياورند.در تفسير عياشى ذيل آيه لَهُ مُعَقِّباتٌ ... رعد: 11. از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرده كه فرمود: «ما من عبد الّا و معه ملكان يحفظانه فاذا جاء الامر من عند اللّه خلّيا بينه و بين امر اللّه» براى هر بندهاى دو تا ملكى است كه او را حفظ ميكنند چون كارى از جانب خدا آمد او را بامر خدا وا ميگذارند.الميزان از درّ منثور نقل كرده كه على عليه السّلام فرمود: هيچ بندهاى نيست مگر با او ملائكهاى هستند كه او را حفظ ميكنند از اينكه ديوار بر او افتد يا در چاهى ساقط شود، يا درندهاى او را بدرد، يا غرق شود و يا در آتش بسوزد و چون مقدّر خدا آيد او را بمقدّر رها ميكنند. در مجمع ذيل آيه 11. رعد باين حديث اشاره شده است.طبرسى رحمه اللّه آيه را بحفظ اعمال انسان حمل كرده كه فرشتگان