مسأله ديناريه
زنى نزد حضرت اميرالمومنين عليه السلام آمده و در حالى كه آن حضرت يك پاى مبارك را در ميان ركاب اسب گذارده بود مسأله خود را چنين شرح داد: برادرم وفات كرده و ششصد دينار از خود برجاى گذاشته است و ورثه او بر من ستم نموده و تنها يك دينار به من داده اند.امام عليه السلام در پاسخش فرمود: مگر برادرت دو دختر نداشته؟زن: بله.
فرمود: سهم آنان دو سوم تركه است كه چهارصد درهم مى شود، يك برادر مادرى هم داشته كه سهم او يك ششم تركه است كه صد دينار مى شود، زنى هم داشته كه سهمش يك هشتم تركه است كه 75 دينار مى شود، دوازده برادر نيز داشته هر كدام دو دينار، و باقيمانده تركه كه يك دينار است سهم تو مى باشد و آنگاه پاى ديگر را در ركاب گذارده به طرف مقصد حركت كرد، و اين مسأله به مسأله ديناريه شهرت يافت. [ پاسخ اين مسأله نيز بر مبناى تعصيب "يعنى دادن زيادى تركه از ذوى السهام به طبقه دوم" كه عامه به آن معتقدند داده شده، و آن بنابر مذهب شيعه باطل است. و پاسخ آن حضرت "ع" طبق راى خلفاى سابق بوده؛ زيرا شرايط ايجاب نمى كرده كه آن حضرت اين بدعت را و همچنين بدعتهاى ديگرشان را از قبيل انكار متعه حج و متعه زنان و سوگند بر طلاق و عتاق تغيير دهد. مولف. مناقب، سروى، ج 2، ص 269. ]
پاسخ تو را مى دانم
اميرالمومنين عليه السلام بر منبر خطبه مى خواند، در خطبه اش مى فرمود: سلونى قبل ان تفقدونى؛ از من بپرسيد پيش از آن كه مرا نيابيد.در اين هنگام مردى برخاست و گفت: يا على! مرا از شماره موهاى سر و ريشم آگاه كن.
على عليه السلام: به خدا سوگند حبيبم رسول خدا صلى الله عليه و آله پاسخ اين پرسشت را به من فرموده و اگر اثبات آن دشوار نبود تو را از آن خبر مى دادم، و براى اين كه بدانى پاسخ اين سوالت را مى دانم از موضوع ديگرى تو را آگاه مى سازم. در خانه تو فرزندى هست كه پسر دختر پيامبر صلى الله عليه و آله را خواهد كشت. [ ارشاد، مفيد، در ضمن اخبار مغيبه آن حضرت. و نيز خبر را ابن بابويه و ابن قولويه نقل كرده اند با تعيين اين كه سائل سعد بن ابى وقاص بوده كه پسرش عمر بن سعد است. مولف. ]