ام قيان، زنى پاكدامن بود، او در زمان خلافت امير مومنان على عليه السلام زندگى مى كرد. روزى مردى از اصحاب حضرت على به نزد ام قيان رفته وى را افسرده خاطر ديد، از او سبب پرسيد؛ وى گفت: كنيزى آزاد شده داشته ام از دنيا رفته او را دفن نموده ام و زمين دوبار او را بيرون انداخته است. پس نزد اميرالمومنين عليه السلام رفته و او را از ماجرا خبر دادم. آن حضرت فرمود: زمين يهودى و نصرانى را در خود نگه مى دارد چگونه آن زن را نمى پذيرد. علتى جز اين ندارد كه بندگان خدا را به عقوبت خداوند يعنى آتش عذاب نموده است. سپس فرمود: اما اگر مقدارى از خاك قبر مسلمانى در قبرش ريخته شود، آرام مى گيرد، و چون چنين كردند قرار گرفت. ام قيان مى گويد: من از حال زن پرسش نمودم معلوم شد كه او زنى بدكاره بوده و فرزندانى كه از راه زنا زاييده در تنور آتش انداخته، سوزانده است. [ فروع كافى، ج 7، ص 370،. من لا يحضر، كتاب الحدود، باب تحريم الدماء، حديث 23. ]