اينجا صندوق علم است - قضاوتهای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قضاوتهای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدتقی شوشتری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


اينجا صندوق علم است

اصبغ بن نباته گويد: هنگامى كه اميرالمومنين عليه السلام به خلافت رسيد و مردم با او بيعت كردند، روزى به قصد رفتن به مسجد از خانه بيرون شد در حالى كه لباس پيامبر صلى الله عليه و آله را به تن داشته و نعلين آن حضرت را بپا كرده و شمشيرش را حمايل نموده وارد مسجد گرديد و به منبر رفت و با هيبت و وقار بر منبر نشست و انگشتان دو دست را ميان هم گذاشته پايين شكم خود قرار داده و آنگاه فرمود:اى مردم! از من بپرسيد پيش از آن كه مرا نيابيد و به سينه مبارك اشاره نمود و فرمود: اينجا صندوق علم است، اين جاى لعب دهان رسول خداست، از من بپرسيد، زيرا كه من داراى علم اولين و آخرين هستم.

در اين هنگام مردى به نام ذعلب كه سخنورى پردل بود برخاست و به مردم رو كرده و گفتن: پسر ابيطالب بر نردبان بلندى بالا رفته، و مقام شامخى به خود بسته است الان او را شرمنده خواهم كرد! پس گفت: يا اميرالمومنين! آيا پروردگارت را ديده اى؟

آن حضرت عليه السلام به وى فرمود: واى بر تو اى ذعلب! من هرگز به خداى ناديده ايمان نياورده و او را پرستش نمى كنم.

ذعلب گفت: پس نشانه هايش را براى ما بگو؟

على عليه السلام: واى بر تو! ديده هاى ظاهرى او را مشاهده ننموده وليكن دلهاى پاك به حقايق و نور ايمان او را ديده است.

واى بر تو اى ذعلب! پروردگار من به دورى و نزديكى و حركت و سكون و ايستادن و رفتن وصف نمى شود، در عين لطافت به لطف وصف نمى شود، در عين بزرگى به عظمت وصف نمى شود، جليل است ولى به غلظت و جلالت وصف نمى شود، بسيار مهربان است ولى به دلسوزى وصف نمى شود، مؤمن است ولى نه به عبادت كردن، مدرك است ولى نه با لمس نمودن، گوينده است ولى نه با بر وجه مباينت و انقطاع، بالاى هر چيزى است، پس گرفته نمى شود چيزى بالاى اوست، جلو هر چيزى است پس گفته نمى شود چيزى جلوى اوست، در اشياء داخل است نه مانند داخل بودن چيزى در چيز ديگر، از اشياء خارج است نه مانند بيرون بودن چيزى از چيز ديگر.

در اين موقع ذعلب مدهوش شده بر زمين افتاد و چون به هوش آمد گفت: به خدا سوگند هرگز مثل چنين جوابى نشنيده و نخواهم شنيد.

سپس فرمود: از من بپرسيد پيش از آن كه مرا نيابيد. در اين وقت اشعث بن قيس بپا خاسته گفت: يا اميرالمومنين! چگونه از مجوس جزيه مى گيرى با اين كه نه پيامبرى دارند و نه كتاب آسمانى؟

آن حضرت فرمود: مجوس هم پيامبر داشته اند و هم كتاب آسمانى تا زمانى كه شبى پادشاه آنان شراب نوشيده و در حال مستى با دختر خود زنا كرد و چون صبح شد و مردم از ماجراى شاه خبردار گرديدند به دور خانه اش گرد آمده و فرياد برآوردند اى پادشاه! تو آئين ما را آلوده و لكه دار نمودى، از خانه خارج شو تا بر تو اقامه حد كنيم.

پادشاه بر در خانه آمده و مردم را طلبيد و به آنان گفت: من با شما سخنى دارم، اگر مرا تصديق كرديد پس مرتكب گناهى نشده ام وگرنه هر چه مى خواهيد درباره ام انجام دهيد. مردم از گوشه و كنار بر در كاخش اجتماع كردند، پادشاه از قصر بيرون آمده به مردم گفت: آيا مى دانيد كه خداوند هيچ مخلوقى را از پدرمان آدم و مادرمان حوا گرامى تر نداشته؟

همگى گفتند: درست است.

گفت: آيا نه چنين است كه آدم دخترانش را به ازدواج پسرانش درآورده است؟

گفتند: راست مى گوئى و دين حق همين است، و از آن زمان نكاح با محارم را حلال شمردند، پس خداوند بر آنان غضب نموده نور علم را از سينه هايشان بزدود، و كتاب آسمانيشان را از ميانشان برداشت، و آنها كافرند و اهل دوزخ مى باشند، و بدان اى اشعث! كه اشخاص منافق حالشان از اين گروه بدتر است. [ اين جمله تعريض به اشعث بود؛ زيرا او مردى منافق بود، چنانچه آن حضرت "ع" در ضمن خطبه 19 نهج البلاغه به او خطاب كرده اى منافق و كافر زاده!. تا كه سلونى بگفت قلب عدو را بكفت اشعث و ذعلب بيفت به خاك خذلان دوست. ]

اشعث گفت: به خدا سوگند! هرگز مانند چنين جوابى نشنيده و نخواهم شنيد. [ امالى، صدوق، مجلس 55. توحيد، صدوق، ص 304. ]

فلسفه بعضى از افعال نماز

مردى از حضرت امير عليه السلام پرسيد؛ بالا بردن دستها به هنگام تكبيره الاحرام چه معنا دارد؟

على عليه السلام فرمود: معنايش اين است كه خدا بزرگتر است، يكتا و يگانه است، مانندى ندارد، با حواس و ادراكات ظاهرى لمس و ادراك نمى شود. پرسيد؛ كشيدن گردن در حال ركوع چه معنا دارد؟

فرمود: معنايش اين است كه به خدا ايمان آوردم اگر چه گردنم را بزند.

پرسيد؛ معناى سجده اول چيست؟

فرمود: معنايش اين است كه خدايا! تو ما را از زمين آفريده اى، و معناى برداشتن سر از سجده اين است كه خدايا! تو ما را از زمين بيرون آورده اى، و معناى سجده دوم اين است كه خدايا! تو ما را به زمين بر مى گردانى، و معناى برداشتن سر از سجده دوم اين است كه خدايا تو بار ديگر، ما را از زمين بيرون مى آرى "در روز رستاخيز".

پرسيد؛ گذاشتن پاى راست بر روى پاى چپ در حال تشهد چيست؟

فرمود: معنايش اين است كه خدايا! باطل را بميران و حق را برپا و استوار نگهدار.

پرسيد؛ پس معناى گفتن امام

السلام عليكم چيست؟

فرمود: امام مترجمى است از طرف خداوند كه به اهل جماعت مى گويد: شما در روز قيامت از عذاب خداوند در امانيد. [ من لا يحضر، كتاب الصلوه، باب 17، وصف الصلوة. ]

/ 270