عمر و حكم ميراث - قضاوتهای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قضاوتهای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدتقی شوشتری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


عمر و حكم ميراث

شرقاوى در حاشيه تحرير زكرياى انصارى در مسأله ميراث زنى كه وفات نموده و شوهرى و مادرى و دو برادر مادرى، و يك برادر پدر و مادرى از خود بر جاى گذاشته، آورده: اين مسأله به مسأله حماريه معروف شده، از آن جهت كه آن در زمان خلافت عمر اتفاق افتاده و عمر تمام ورثه را ارث داده به جز برادر ابوينى را، پس آنان عمر را مورد اعتراض قرار داده، گفتند: فرض كن پدر ما حمارى بوده ولى آيا تمام ما از يك مادر نيستيم؟! عمر به خطاى خود پى برده همگى را در ميراث شريك نمود.

و نيز آورده: كه عمر يك بار برادر ابوينى را ارث نداد و سال ديگر او را ارث داد كسانى اين تناقض او را به گوشزد نمودند، وى در پاسخ گفت: آن يكى قضاوت گذشته ما بود و اين هم قضاوت كنونى ما.

مؤلّف:

اين كه عمر برادران مادرى را با وجود خود مادر ارث داده بنابر عول و تعصيب است. اما تعصيب، بدانجهت كه برادران در طبقه دوم قرار دارند، و با وجود طبقه اول كه زوج و مادر باشد، نوبت به طبقه دوم نمى رسد. و اما عول؛ بدانجهت كه فرض وجود نصف براى زوج و ثلث براى مادر و ثلث ديگر براى برادران غير ممكن است. وليكن عقيده ما اين است كه نصف تركه براى زوج مى باشد و نصف ديگر براى مادر، و نصف مادر، دو سومش كه ثلث مجموع تركه است بطور فرض به او داده مى شود و يك سومش هم به طور رد.

گفتگوى عمر با عمار

عمار ياسر مى گويد: مردى نزد عمر آمد و از او پرسيد؛ جنب شده ام و آب براى غسل كردن نيافته ام تكليفم چيست؟

عمر گفت: نماز نخوان! عمار كه ناظر جريان بود، به عمر گفت: يادت هست من و تو در سريه اى جنب شده بوديم و براى غسل كردن، آب نيافتيم پس تو نماز نخواندى ولى من به منظور تيمم نمودن در ميان خاكها غلتيدم و نمازم را خواندم، و چون رسول خدا صلى الله عليه و آله از اين عمل من باخبر گرديد به من فرمود: تو را كافى بود كه تنها دستهايت را به زمين بزنى و آنها را بر صورت و پشت دستهايت بكشى؟

عمر از شنيدن سخنان عمار بر آشفته، او را تهديد نمود و گفت: اى عمار! از خدا بترس، عمار گفت: اگر مى خواهى اين مطالب را جايى نقل نكنم. پس عمر از او تشكر كرد. [ صحيح مسلم، ج 1، ص 71 "چاپ مصر" صحيح بخارى، ج 1، ص 280. ]

مؤلّف:

آيه صريح قرآن در اين باره مى فرمايد: و ان كنتم جنبا فاطهروا و ان كنتم مرضا و على سفر او جاء احد منكم من الغائط اولا مستم النساء فلم تجدوا مائا فتيمموا صعيدا طيبا.... [ سوره مائده، آيه 6. ] اگر جنب هستيد غسل كنيد و اگر بيمار يا مسافر باشيد و يا يكى از شما را قضاى حاجتى دست داد و يا با زنان مباشرت كرده ايد و آب نبايد در اين صورت به خاك پاكيزه و پاك تيمم كنيد.و غرض عمر از تهديد عمار اين بود كه او اين مطالب را جايى نقل نكند تا كسى مطلع نشود كه آگاهى او نسبت به احكام شرعى در قبل و بعد چگونه بوده است!

/ 270