عمر و فرمان رسول خدا - قضاوتهای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قضاوتهای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدتقی شوشتری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


عمر و فرمان رسول خدا

ابوموسى سه بار از عمر اجازه و دستورى خواست، عمر اجازه اش نداد. و آنگاه عمر به او گفت: چرا آن كار را انجام دادى؟

ابوموسى: از طرف رسول خدا به آن مامور بوديم.عمر: بر اين ادعايت گواه مى آورى يا تو را كيفر دهم؟

پس ابوسعيد خدرى براى او گواهى داد.

عمر گفت: ولى اين دستور رسول خدا صلى الله عليه و آله بر من بخاطر گرفتاريهاى زندگيم پوشيده ماند. [ الجمع بين الصحيحين، حميدى. ]

عمر حله معيوبى را به زبير قالب كرد

ابن جوزى در اذكياء آورده: مقدارى حله از يمن براى عمر آورده بودند، وقتى عمر آنها را ملاحظه كرد ديد يكى از آنها معيوب است بطورى كه هيچ كس آن را نمى پذيرد، از اين رو فكرى كرد و حله را تا نمود و در زير فرش خود قرار داد، و يك طرف آن را كه خوشرنگ و جالب توجه بود بيرون گذاشت و بقيه حله ها را در پيش روى خود، و شروع كرد به قسمت نمودن، در اين موقع زبير وارد شد و نگاهش به آن حله افتاده نظرش را گرفت. پس به عمر گفت: چرا آن حله آنجا گذاشته اى؟

عمر: اين حله به درد تو نمى خورد از آن صرفنظر كن، ولى زبير اصرار كرد و جدا خواستار آن گرديد، عمر با او شرط كرد كه اگر آن را گرفت ديگر قابل تعويض نيست. زبير قبول كرد و عمر هم حله را جلويش انداخت زبير حله را باز نموده آن را معيوب يافت، پس به عمر گفت: اين را نمى خواهم.

عمر گفت: هيهات كه ديگر كار گذشته است و سهم تو همين حله مى باشد. [ اذكياء، ص 23. ]

/ 270