معناى زمان
مردى نذر كرد زمانى روزه بگيرد، اميرالمومنين عليه السلام فرمود: زمان پنج ماه است و حين ششماه. [ فروع كافى، ج 4 ص 142، حديث 5. ]معناى لا شى ء
از جمله سوالات كتبى پادشاه روم از معاويه يكى معناى لا شى ء بود معاويه پاسخش را ندانست. عمروبن عاص از قضيه با خبر گرديد، به معاويه گفت: اسب خوبى براى فروش به لشكرگاه على عليه السلام بفرست و به فرستاده بگو اگر قيمت اسب را از تو پرسيدند بگو لا شى ء اميد است بدين وسيله مشكل حل مى شود از اين رو مردى اسبى برداشت و به لشكرگاه على عليه السلام رهسپار گرديد، اتفاقا حضرت امير با قنبر از كنار مرد عبور مى كردند، على عليه السلام به قنبر فرمود: برو اسب را از اين مرد بخر. قنبر نزد مرد رفت و به وى گفت: اسبت را به چند مى فروشى؟گفت: به لا شى ء.
على عليه السلام به قنبر فرمود: اسب را از او بگير، مرد گفت: پس لا شى ء را به من بده.
اميرالمومنين عليه السلام او را در بيابان برد و سراب را به وى نشان داد و به او فرمود: اين لا شى ء است.
مرد گفت: از كجا مى گوئى؟
على عليه السلام: بدليل آيه قرآن يحسبه الظلمان ماءا حتى اذا جاءه لم يجده شيئا؛ تشنه سراب را آب مى پندارد و چون بدان نزديك شود نمى يابد او را چيزى. [ مناقب، سروى، ج 1، ص 510. ]