اعمال راى
طبرى در تاريخش از ابن عباس نقل كرده كه مى گويد: اولين موضوعى كه سبب شد اين كه مردم بطور علنى درباره عثمان ايراد و انتقاد كنند اين بود كه او در سالهاى اول خلافتش نمازش را در منى شكسته مى خواند تا اين كه در سال ششم نمازش را تمام بجا آورد، بسيارى از صحابه رسول خدابه او اعتراض كردند و حضرت على عليه السلام نيز به نزد او رفته و به او فرمود: بخدا سوگند نه مطلب تازه اى اتفاق افتاده و نه زمانى طولانى از حيات رسول خدا گذشته خودت هم بخاطر دارى كه پيامبر خدا نمازش را در منى شكسته مى خواند و پس از او ابوبكر و عمر نيز به همين ترتيب، و خودت هم در سالهاى گذشته مانند آنان عمل مى نموده اى، حال چه شده كه از آن برگشته اى؟عثمان گفت: نظريه اى بود كه بخاطرم رسيد. [ تاريخ طبرى، ج 3، ص 322. كامل، ابن اثير، ج 2، ص 244. ]
خطيب در تاريخ بغداد از معاذ بن معاذ نقل كرده كه مى گويد: به عمرو بن عبيد گفتم: چگونه است اين حديثى كه حسن نقل كرده كه عثمان همسر عبدالرحمن را پس از انقضاى عده اش از شوهرش ارث داده است. عمرو پاسخ داد: عثمان صاحب سنتى نبوده است.
مؤلّف:
اگر عثمان صاحب سنتى نبوده، پس چگونه اهل سنت او را پيشواى سوم خود قرار داده اند. از اين گذشته، آيا راى تراشى در برابر عمل رسول خدا صلى الله عليه و آله حكم به غير ما انزل الله نيست؟!نظر عثمان درباره اختيار طلاق
ابونعيم در حليه از ابوالحلال عتكى نقل كرده كه مى گويد: به منظور انجام كارى نزد عثمان رفته بودم، و چون كارم تمام شد، عثمان به من گفت: آيا حاجتى دارى؟گفتم نه، جز يك سوال شرعى، و آن اين كه مردى از فاميل ما اختيار طلاق همسرش را به خود واگذار نموده است.عثمان پاسخ داد: در اين صورت اختيار طلاق با زن خواهد بود.