جزرى در كامل آورده: هنگامى كه عمر به خلافت رسيد، گفت: زشت است كه در ميان عرب بردگى باشد و گروهى مالك گروهى ديگر بشوند، با اين كه ما قادر هستيم كه با فتح بلاد عجم از آنان برده بگيريم. و آنگاه درباره تعيين قيمت بردگان بجز كنيزان ام ولد مشورت كرد و ارزش هر يك را شش يا هفت شتر قرار داد به استثناى دو قبيله حنيفه و كنده كه براى آنان تخفيف قائل شد و به علت اين كه مردانشان در جنگها كشته شده بودند. [ كامل، ابن اثير، ج 2، ص 50. ]
مؤلّف:
اجبار مردم بر فروش اموالشان يك خلاف، و تعيين نرخ براى آنها خلافى ديگر.
عمر و لغت
ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه آورده: عمر مى گفت كسى كه مزاح كند سبك مى شود و علت اين كه شوخى كردن را مزاح گويند اين است كه مردم را از حق دور مى كند. [ كامل، ابن اثير، ج 3، ص 112، ذيل خطبه: لله بلاد فلان. ]
مؤلّف:
مزاح بر وزن فعال مصدر مزح مى باشد، نه بر وزن مفعل از ماده زاح.