حركات زمين
و نيز در ضمن خطبه 90 نهج البلاغه مى فرمايد:... و عدل حركاتها بالراسيات من جلاميدها؛ خداوند حركات زمين را به وسيله كوهها و اجسام سنگين تعديل نمود.شهرستانى در شرح اين جمله آورده: ظاهر اين كلام اين است كه كوههاى سنگين و سنگهاى سخت سبب شده كه زمين به واسطه عروض حركات گوناگون مضطرب نشود، و نيز در اثر تعارض جاذبه ها و دافعه ها تعادل خود را از دست ندهد و سپس مى گويد: دانشمندان قرن ما حركتهاى زيادى براى زمين قائل شده اند كه مشهورترين آنها پنج حركت است؛ و فيلكس ورنه فرانسوى، از دانشمندان يازده حركت براى زمين نقل كرده است، و من هشت حركت را از آنها انتخاب كرده و مى نگارم:
1- حركت محورى شبانه روزى
2- حركت ساليانه و انتقالى زمين به دور خورشيد
3- حركت اقبالى.
4- حركت نقطه اوج و حضيض كره زمين.
5- حركت تقديم اعتدال پاييزى و بهارى.
6- حركت ارتعاشى قمرى.
7- حركت ارتعاشى شمسى.
8- حركت تبعى. [ الهيئه والاسلام، ص 83. ]
مه و خورشيد و فلك
اميرالمومنين عليه السلام در ضمن خطبه اشباح، در بيان حكمت آفرينش خورشيد و ماه مى فرمايد "... و جعل شمسها آيه مبصره لنهارها، و قمرها آيه ممحوه من ليلها...." و خورشيد آسمان را نشانه روشنى بخش روز و ماه را نورى كمرنگ براى "زدودن شدت تيرگى" شبها قرار داد.امم صادق عليه السلام به مفضل مى فرمايد: [ بحار، ج 3، ص 112 و 113. ] اى مفضل! بينديش در طلوع و غروب آفتاب براى برپايى دولت روز و شب، كه اگر طلوع آفتاب نبود تمام كارهاى عالم باطل مى شد مردم نمى توانستند كار و كسب و فعاليتى داشته مايحتاج زندگانى خود را تامين نمايند و جهان سراسر ظلمانى مى شد. و مردم به سبب عدم استفاده از زيبايى و صفاى نور لذتى از زندگانى نمى بردند، و اين بر همه كس روشن است.
حال در منافع غروب خورشيد تامل كن كه اگر آن نبود مردم آرامش و راحتى نداشتند با شدت احتياج بدنهاى آنان به استراحت، به منظور رفع خستگى بدن و تجديد قوا و برانگيخته شدن جهاز هاضمه براى هضم غذا و تنفيذ غذا به سوى اعضاى بدن. گذشته از اين كه زمين بر اثر دوام تابش خورشيد داغ شده و موجودات روى آن نيز از حيوان و نبات از بين مى رفتند.
تا اينكه فرمود: بينديش در تابش ماه در شب تار و منافعى كه در بر دارد از جمله كمك به بعض كارها و مشاغل مردم از قبيل كشت زمين و خشت زدن و بريدن چوب و... كه در روز نتوانسته اند انجام دهند، به علت ضيق وقت و يا شدت حرارت آفتاب، و نيز كمك به راهپيمايان در شب، و طلوع آن را در بعض شبها قرار داد، و نور آن را كمتر از نور خورشيد تا حكمتى كه براى پيدايش شب گفته شد محفوظ بماند. و در تصرف ماه بخصوص، در هلالها و محاق آن و زيادتى و نقصان آن، و نيز گرفتگى آن، تنبه و توجه دادنى است به قدرت خالق و آفريدگار آن كه اين گونه تصرفات به منظور صلاح كار جهان در او نموده است، چنان دلالتى كه عبرت گيرندگان عبرت مى گيرند.